نقش امام رضا (ع) در ترمیم سازمان وکالت ائمه (ع)
مدیرگروه تاریخ مؤسسه آموزشی-پژوهشی امام خمینی (ره) به توضیح سازمان وکالت در دوره ائمه (ع) پرداخت و درباره نقش این سازمان در ارتباط شیعیان با ائمه (ع)، تفاوت وکلا با ابواب و نقشهایی که داشتند سخن گفت.
نقش امام رضا (ع) در ترمیم سازمان وکالت ائمه (ع)/ تشکیلات منظمی که معصوم در رأس آن قرار دارد
به گزارش شبکه اجتهاد، حجتالاسلام والمسلمین محمدرضا جباری، مدیرگروه تاریخ مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) در نشست پایانی از سلسله نشستهای تخصصی مؤسسه میراث و مفاخر حوزه خوزستان در آغاز سخنان خود با اشاره به موضوع جلسه «سازمان وکالت در سیره ابناء الرضا (ع)» توضیحی درباره اثر خود در این حوزه به نام «سازمان وکالت و نقش آن در دوره ائمه (ع)» داد و گفت: لب کلام این است که بحث وکلا و نهاد یا شبکه وکالت، تشکیلات منظمی بود که در رأس آن معصوم قرار داشت، در بدنه، وکلای ارشد هستند که زیر دست امام کار میکنند و کف آن، وکلای جزئی هستند که در نواحی مختلف شیعه نشین پراکنده هستند. این نهاد دارای برنامه و دستورالعمل بوده و معصوم نظارت دقیقی بر آن داشت. این شبکه به تصریح مرحوم شیخ طوسی از زمان امام صادق (ع) به بعد پایهریزی شد. چون در زمان ایشان تشیع گسترش پیدا کرد و لازم بود خط ارتباطی میان امام با شیعیان نواحی مختلف برقرار شود.
عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی ـ پژوهشی امام خمینی (ره) گفت: شبکه وکالت در عصر امام کاظم (ع) گسترش پیدا میکند، به خصوص با توجه به دوری مناطق شیعه نشین و حبس امام. در این دوره این وکلا هستند که خط ارتباطی بین امام و شیعیان بودند. این شبکه با شهادت امام کاظم (ع) آسیب جدی دید و آن انحراف برخی از این وکلا به دلایلی از جمله دنیاطلبی بود.
ابواب ائمه
وی در پاسخ به سؤال درباره باب یا ابواب ائمه(ع) اظهار کرد: یکی از مباحث مطرح شده در این زمینه، ابواب است. این واژه در منابعی مثل «الغیبه» شیخ طوسی، «اعلام الوری» مرحوم طبرسی در ارتباط با نواب و وکلای ائمه به کار رفته است. در برخی از منابع کهنتر مثل «تاریخ اهل البیت(ع)» ابی ثلج بغدادی نیز این تعبیر به کار رفته است. در کتاب «تاریخ اهل بیت(ع)» برای هر امامی مینویسد بابه فلان. امروز برخی نگاه منکرانه به این موضوع دارند، اما واقعیت این است که نمیشود رفع ید کرد و به صورت طبیعی هم معقول است. مثلا حضرت علی(ع) باب پیامبر اکرم(ص) است: «انا مدینه العلم و علی بابها». در این کتاب، بعد از امیرالمؤمنین(ع) برای هر امام، بابی مطرح کردهاند، مثلاً سلمان را باب امیرالمؤمنین(ع) دانستهاند. باب به معنای افرادی است که جایگاه مطمئنی نزد امام داشته و امام میتوانست برخی از اسرار معرفتی را ـ که ممکن بود برخی را به غلو بکشاند ـ به آنها بگوید.
جباری توضیح داد: از این جهت به این افراد باب میگویند که این افراد به مثابه در ورودی برای رسیدن به ساحت علوم خاص اهل بیت(ع) هستند، چنانکه حضرت علی(ع) باب علم پیامبر(ص) هستند. چرا جابر بن یزید جُعفی میگوید هزاران حدیث از امام باقر(ع) شنیدم که نمیتوانستم آنها را برای کسی نقل کنم؟ چون ممکن بود به غلو گرایش پیدا کنند. یعنی شنونده درستی یافت نمیشد. جابر به عنوان باب امام باقر(ع) معرفی شده است.
وی درباره ارتباط ابواب ائمه(ع) با وکلا گفت: ارتباط ابواب با وکلا این است که بابهایی که تا زمان امام صادق(ع) بودند، چون تا آن زمان شبکه وکالتی نبود، از زمان امام صادق(ع) به بعد برخی از آنها به عنوان باب حضور دارند.
نقش امام رضا (ع) در ترمیم شبکه وکالت
نویسنده کتاب «سازمان وکالت و نقش آن در دوره ائمه(ع) درباره وکلا در دوره امام رضا(ع) گفت: امام رضا(ع) چنانکه گفتیم با این آسیب در برخی وکلا مواجه شدند و دیدند چهار، پنج نفر از وکلای پدرشان منکر استمرار جریان امامت شدند و تصرف در اموال کردند. لذا امام باید وکلای جدیدی را جایگزین این افراد کند و در خصوص وکلای منحرف اقدامی انجام دهد تا از انحراف برگردند چنانکه یکی از آنها هم توبه کرد.
این پژوهشگر تاریخ در توضیح نقش شبکه وکالت توضیح داد: یکی از بحثها این است که سازمان وکالت که بابها بخشی از آن هستند، نقش سیاسی هم داشته یا صرفا نقش مالی دارند؟ برخی فقط نقش مالی برای آنها قائل هستند، اما اگر چنین بود که نباید دشمنان این همه نسبت به وکلا حساس بودند، به طوری که برای شناسایی وکلا جاسوس میفرستادند. نقشهای چهار، پنجگانه مدللی با شواهد برای وکلا وجود دارد.
فعالیت وکلای ائمه (ع) در منطقه خوزستان
سپس حجتالاسلام والمسلمین محمدرضا هدایتپناه، عضو گروه تاریخ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، به حضور و فعالیت وکلای ائمه(ع) در منطقه خوزستان پرداخت و گفت: در منطقه خوزستان وکلای ائمه را داریم که وقتی زندگی و پرونده علمی آنها را بررسی میکنیم میبینیم که پرونده علمی پرباری در میراث مکتوب فقهی و حدیثی و کلامی شیعه دارند. اینکه گفته میشود اینها فقط به امور مالی میپرداختند، با روش آنها قابل تطبیق نیست. مثلا علی بن مهزیار اهوازی به عنوان وکیل امام جواد(ع) خود یک تنه از افراد قَدَر در میراث مکتوب شیعه است. حسین و حسن بن حماد اهوازی که ۳۰ کتاب نوشتند و خاندان مهزیار را به امام رضا(ع) معرفی کردند هم از این دسته هستند. این میراث بعدها در اختیار بزرگانی چون کلینی و … قرار گرفت.
وی ادامه داد: سازمان وکالت، کانونهای اصلی تشیع را در قرن دوم یا سوم تشکیل میداد، مسلما یکی از این کانونها در کوفه و قم بوده است. این دو را، دو پایگاه اصلی و زیر بنایی شیعه معرفی میکنند. هیچ یک از مدارس علمی شیعه در قوت علمی به مدارس کوفه نمیرسید و مادر همه مدارس است و بعد از آن قم و همچنین بغداد. در دایره بسیار حساس مدارس شیعه در قرن سوم، حوزه خوزستان را داریم که نمایندگان بسیار قوی که فهرست بلند بالا و شرح حال آنها موجود است، نشانگر یک مدرسه پویا و کانون فعالیت ائمه(ع) در این منطقه است. منظور از این منطقه جنوب عراق تا خوزستان را در بر میگیرد. برخی از بزرگان شیعه که از مشایخ بزرگ قم هستند از شاگردان مکتب فقهی، حدیثی و کلامی اهواز(خوزستان) هستند. این بحث در مقاله «مناسبات فکری دو حوزه علمی تشیع قم و اهواز در قرنهای دوم و سوم» آمده است. مقاله دیگری نیز به نام «نقش ابناء الرضا(ع) در پویایی حوزه علمیه خوزستان» نیز در این زمینه وجود دارد.
هدایتپناه با بیان اینکه دو حوزه قم و اهواز در یک زمان همپوشانی دارند و شکوفایی حوزه اهواز در قرن ۲ تا ۴ رخ داده است، افزود: مدرسه علمیه اهواز و خوزستان در تاریخ تشیع مغفول مانده است. چندین خاندان علمی بزرگ در اهواز و خوزستان وجود دارد؛ غیر از برادران حماد اهوازی، ارجانیها یا بهبهانیهایی که از اصحاب امام صادق و امام کاظم(ع) بودند هم میتوان نام برد.
سازمان وکالت در سیره ابناء الرضا (ع)
وی ادامه داد: همچنین مهاجرت قبایل شیعه عراقی عبدالقیسیها و بنیاسدها به دلیل حوادثی که رخ داده به اهواز بوده است. نجاشی هم از اصحاب امام صادق بوده و رساله اهوازیه که نتیجه ارتباط او با امام است، اکنون موجود است. ابن قولویه، استاد شیخ مفید هم در عسکرمکرم(که اکنون از بین رفته است) نزد ابواحمد عسکری در خوزستان تلمذ کرد. شیخ صدوق هم بیان کرده که لغات سخت نهجالبلاغه را از ابواحمد عسکری در خوزستان آموخته است. حوزه اهواز و خوزستان حوزه پویایی است که متاسفانه در حوزههای علمیه و تاریخ تشیع به آن پرداخته نشده است. نام تعدادی از خاندانهای خوزستان در تاریخ تشیع آمده ولی چندین خاندان شیعه مهم که از وکلای ائمه بودند و امام جواد و امامهادی کلمات بسیار بلندی در ارتباط با این افراد دارند، نامشان در تاریخ نیست.
سپس حجتالاسلام جباری به بیان تاریخچه تشیع در خوزستان پرداخت و گفت: برای بیان تاریخ ورود تشیع به یک منطقه، اثبات اینکه یکی از امامان معصوم در آن منطقه وکیل داشته است یکی از بهترین شواهد است؛ چراکه حتماً تعداد معتنابهی شیعه در آن منطقه بوده که اقتضا کرده امام معصوم در آنجا وکیل مستقر کنند. در ارتباط با اهواز و خوزستان در زمینه وکلای ائمه(ع)، کهنترین مورد اثبات شده در تاریخ، علیبن مهزیار اهوازی است که جایگاه رفیعی نزد امام رضا، امام جواد و امامهادی(ع) داشته است؛ قدر متیقن این بزرگوار، این سه امام را درک کرده است اما اختلافی در زمان وفاتش وجود دارد، مبنی بر اینکه آیا زمان وفات او در زمان امامهادی(ع) بوده یا عصر امام عسکری(ع) را هم درک کرده است؟
تاریخچه وکالت علیبن مهزیار اهوازی
وی اظهار کرد: علیبن مهزیار اهوازی برادری به نام ابراهیم بن مهزیار داشته است؛ این نکته معلوم نیست که ابراهیم، همزمان با علی در اهواز وکالت داشتند یا اینکه بعد از علی جانشین او میشود. هر دو نظر محتمل است. مطلب دیگر اینکه ابراهیم خدمت امام عسکری میآید و از حضرت درباره وضعیت برادرش علی درباره موضوعی استفسار میکند؛ که این موضوع نشان میدهد که علی در زمان امام عسکری از دنیا رفته است. که باز هم درباره اینکه بخشی از دوران امامت امام عسکری را درک کرده یا خیر، اختلاف وجود دارد. کسی هم تصریح نکرده که علیبن مهزیار اهوازی در چه تاریخی از دنیا رفته اما مطمئنا از اصحاب امامهادی(ع) بوده است. حتماً از اصحاب امام رضا(ع) هم بوده است و وکالت او برای امام جواد(ع) تصریح شده و با این اوصاف هیچ بعید نیست که برای امام رضا هم نقش وکالت داشته باشد و نفی هم نشده است.
جباری بیان کرد: با استناد به همه موارد اشاره شده میتوان گفت تشیع در اهواز، از نیمه دوم قرن دوم به حدی بوده است که امام برای آن منطقه وکیل بفرستد.
مدیرگروه تاریخ مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره) با اشاره به ورود تشیع به قم در قرن اول، توسط اشعریها به توضیحاتی درباره عالمان و مکاتب حدیثی، گفت: زمانی که میخواستم پایان نامه دکتری را بنویسم، احساس کردم درباره مکاتب حدیثی کار معتنابهی نشده است؛ تعدادی کار با موضوع مکتب حدیثی درباره اهل سنت وجود دارد اما درباره شیعه خیر. نقش قمیها آنقدر در بحث نقل حدیث مهم بوده که شیخ طوسی نقل میکند: کتاب حدیثی را به حسین بن روح نوبختی، نایب سوم حضرت حجت(عج) دادند که اعتبار احادیث آن را تایید کند. اما وی کتاب را به قم فرستاد تا محدثان قمی نظر دهند و اعتبار کتاب را تایید کنند؛ او قطعا میدانست و میتوانست سند کتاب را تایید کند اما میخواست محدثان قمی را به عنوان محدثان معتبر که شیعه میتواند به نظر آنها رجوع کنند، معرفی کند.
وی بیان کرد: در قرن سوم و چهارم، یک مبنای فکری در قم پدید آمد که مقداری نص گرا بودند؛ اخباری خطرناکی در قرن یازده پدید آمد اما آنها با اینها فرق داشتند. برمبنای این تفکر آنها روی حدیث تاکید داشتند و از تحلیلهای عقلی مضمون احادیث ابا داشتند. چنانچه مرحوم شیخ مفید و مکتب بغداد شاگرد سیدمرتضی احساس خطر کردند که صرفا براساس روایت مبانی کلام را پیش ببریم و گاهی به بن بست میخوریم و لذا مرحوم مفید و مرحوم سیدمرتضی بعضا هجمه شدیدی علیه قمیها دارند. نمونه آن در افکار شیخ مفید کتاب تصحیح الاعتقاد است؛ کتاب الاعتقادات را شیخ صدوق مینویسد و کتاب تصحیح الاعتقاد را شیخ مفید. به نحوی تقابل این دو مکتب را در این دو کتاب میبینیم که شیخ مفید بعضی از روایاتی را که شیخ صدوق به آنها اعتماد میکند براساس برخی تحلیلهای عقلانی رد کرده و سعی میکند مباحث کلامی را پیش ببرد.
جباری گفت: روابط متقابل حدیثی میان مکتب قم و دیگر حوزهها بخش دیگری است که در این کتاب آمده است که یک قسمت آن هم مربوط به اهواز است. مثل اینکه برخی از محدثان حوزه اهواز مثل حسین بن سعید اهوازی به قم آمدند.
همچنین در ادامه این مراسم حجتالاسلام قاضی، امام جمعه دزفول با اشاره به برگزاری این جلسه برای سومین سال ابراز امیدواری کرد این جلسات با گسترش کمی و کیفی در دزفول ادامه یابند.
وی با اشاره به حدیث «کل وعاء یضیق بما جعل فیه الاوعاء العلم، فانه یتسع به»؛ هر ظرفی با ریختن چیزی در آن پر میشود، جز ظرف دانش که هرچه در آن جای دهی، وسعتش بیشتر میشود، به بیان نکاتی درباره امام رضا پرداخت و گفت: وقتی که مامون امام را از مدینه به مرو کشانید، دو اتفاق مهم افتاد؛ یکی اینکه جغرافیای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی شیعه توسعه یافت. در مسیر حرکت ایشان و اتفاقاتی که در شهرهای بین راه و در میان شیعیان رخ داد، فرصتی دست داد تا حضرت رضا شیعه را معرفی کند.
قاضیدزفولی ادامه داد: همچنین مامون جلسات مذاکرات و مناظرات علمی را برای حضرت فراهم کرد و زمینه مانور علمی مکتب ائمه و اهل بیت را به دست دشمن امام فراهم شد. شاید یکی از علتهایی که بعد از امام رضا دیگر شیعه ۵ امامی و ۷ امامی و … نداریم و شیعه فقط، شیعه اثنی عشری است، همین باشد؛ چراکه مکتب امامین صادقین(امام باقر و امام صادق علیهم السلام) داخلی بود و ظهور و بروزی برای دانشمندان غیرمسلمان نداشت اما در مناظراتی که با نمایندگان ادیان دیگر و دانشمندان دیگر کشورها، علم ائمه(ع) بعد جهانی پیدا کرد.
منبع: https://b2n.ir/a85232
ثبت دیدگاه شما