• 13
  • 0
  • 382

امام رضا (ع)، الگوی گفتگوی جهانی امروز

امام رضا (ع)، الگوی گفتگوی جهانی امروز

در اسلام و رهنمودهای قرآنی منطق گفتگو جایگاهی خاص دارد. نبی اکرم و ائمه پیشگام گفتگو در اسلام بوده‌اند. آنان با توجه به تعالیم والای اسلام و تاکید بر عقل و منطق به جای تعصب و افراط سرتاسر زندگی شان پر از گفتگو و مناظره است.


در اسلام و رهنمودهای قرآنی منطق گفتگو جایگاهی خاص دارد. نبی اکرم و ائمه پیشگام گفتگو در اسلام بوده‌اند. آنان با توجه به تعالیم والای اسلام و تاکید بر عقل و منطق به جای تعصب و افراط سرتاسر زندگی شان پر از گفتگو و مناظره است.

ما در این مقاله به روش‌شناسی مناظرات و گفتگوهای امام‌رضا (ع) پرداخته‌ایم. باتوجه به موقعیت زمانی و جغرافیایی امام‌رضا (ع) امکان گفتگو، تعامل و مناظرات آن حضرت نسبت به سایر ائمه بیشتر بوده است. علاوه بر این با ترتیب جلسه مناظره توسط خلیفه عباسی یعنی مامون فضای این امر مساعدتر شده بود.

آن حضرت در تمامی مناظراتشان از قوی‌ترین استدلال‌های منطقی بهره جسته‌اند و با تمسک به داشته‌های طرف مناظره، راه هرگونه مغالطه را بر آن‌ها بسته‌اند. لذا بررسی شیوه‌ها و روش‌های اتخاذ شده در این مناظرات می‌تواند الگویی مناسب فراروی محققان و پژوهندگان عرصه‌های فرهنگی و علمی باشد.

اصولا بحث بر سر اینکه امام‌رضا (ع) با چه اصولی با مخالفان به مناظره می‌نشستند از مباحثی است که پاسخ به آن می‌تواند الگو و راهبری برای گفتگوها و برخوردهای فعلی ما درعصر حاضر باشد، شاید عمده ترین مانع در دستیابی به هدفمان در گفتگوها، رعایت نکردن این اصول باشد اما با کشف اصول و روش‌های حاکم بر گفتگوی معصومان به ویژه واکاوی مناظرات امام‌رضا (ع) می‌توان همان روش را در گفتمان‌های دینی اجرا کرد ؛ در این صورت به یقین می‌توانیم در معرفی اسلام به جهان موفق تر باشیم.

مناظره در اسلام و نقش آن در پیشبرد اهداف

برای روشنگری و کشف حقایق و شناخت واقعیت‌ها، مناظره، بحث و بررسی رو در رو، به خصوص در روزگار ما که رشد فکری و علمی توسعه یافته، بهترین و محکم ترین راه رسیدن به هدف فرهنگی است که اگر بر اثر تعصب و لجاجت، مورد قبول طرف مقابل واقع نشود دست کم موجب اتمام حجت خواهد شد، چه، پرواضح است عقیده و ایده را نمی‌توان با سر نیزه تحمیل کرد، زیرا گذرا و بی ریشه خواهد بود.[۱]

قرآن کریم به این موضوع به‌عنوان یک اصل نگریسته و خطاب به پیامبر اکرم (ص) می‌فرماید: (… قل‌هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین:[۲]… بگو اگر راست می‌گویید، دلیل خود را بیاورید)

وقتی اسلام دیگران را به دلیل و منطق دعوت می‌کند، باید خودش بر دلیل و استدلال تکیه داشته باشد به همین دلیل در سوره نحل پیامبر اکرم (ص) را مخاطب قرار داده می‌فرماید: «ادع الی سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه و جادلهم بالتی هی احسن…[۳] با حکمت و اندرز به راه پروردگارت دعوت نما؛ و با آنها به روشی که نیکوتر است، استدلال و مناظره کن.»

نیک روشن است منظور از «حکمت» روش‌های محکمی است که به عقل و علم متکی است همانطور که منظور از «موعظه نیک» اندرزهای معنوی است که جنبه‌ای عاطفی دارد و احساسات پاک را به سوی حق بر می‌انگیزاند. منظور از «مجادله» روش بحث واعتقاد و بررسی رو در رو و ستیز در بحث است. چنین روشی اگر براساس انصاف و رعایت حق باشد در بعضی موارد برای سر جا نشاندن مخالفان لجوج لازم است.[۴]

بنابراین در فن مناظره باید مناسبات و روحیات مناظره کنندگان را سنجید و به تناسب هرکسی یکی از این سه روش را به کار گرفت.

دانش امام‌رضا(ع)

امام‌رضا (ع) دانش خود را از جدش پیامبر اکرم (ص) به ارث برده و سرچشمه‌ای جوشان از علم وفضیلت بود که تشنگان دانش و معرفت از فیض او بهره می‌بردند و تشنگی خود را فرو می‌نشاندند. مناظرات علمی و مباحثات فکری آن حضرت که موجب پیروزی بر دشمنان اسلام شده، گواهی در این باره است.

از امام موسی‌بن‌جعفر(ع) روایت شده است که به فرزندان خود می‌فرمود: «این برادرتان علی‌بن‌موسی‌الرضا (ع)، عالم آل محمد (ص) است، مسائل دین خود را از او پرسید و آنچه به شما می‌گوید نگه دارید، زیرا من بارها از پدرم، شنیدم که می‌فرمود: عالم آل محمد در صلب توست. ای کاش من او را دیدار می‌کردم. او با امیرالمومنین علی هم نام است.»[۵]

اباصلت هروی در این باره می‌گوید: «من از علی‌بن‌موسی‌الرضا (ع) دانشمندتر و عالم تر ندیده‌ام و هیچ عالمی او را دیدار نکرد مگر اینکه همین را مانند من شهادت داد.»[۶]

دونالدسن مستشرق معروف عین مناظرات و سخنان آن حضرت (ع) را در کتاب تاریخ خود نقل کرده است و مورخان و محدثانی هم چون ابوبکر خطیب در تاریخ خود، ثعلبی در تفسیرش، سمعانی در رساله خود، ابن شهر آشوب در کتاب مناقب، بر فضل و برتری علمی آن حضرت اذعان نموده‌اند.[۷]

امام‌رضا (ع) دارای حضور ذهن، سرعت انتقال، قدرت استدلال و روانی و شیوایی کلام بود، معانی بکر و تازه در هنگام ضرورت بی زحمت اندیشه و بدون سستی در بیان در اختیارش قرار داشت، مباحثات و مناظرات آن حضرت، با ارباب ادیان و دانشمندان و زندیقان که آنان را با دلایل روشن و براهین قاطع محکوم و مغلوب می‌نمود دلیل آشکاری بر میزان حضور ذهن و سرعت انتقال آن حضرت است او در بیان مباحث و اثبات حق، احاطه علمی و شایستگی خویش را نشان می‌داد و در بین دوست و دشمن، به عالم آل محمد(ص) معروف شده بود. از این رو مشاهده می‌شود که علما و دانشمندان زمان، از این که در مسایل علمی، با آن حضرت وارد بحث و مناظره شوند، خودداری کرده و بیم داشتند. چنان که در مجلسی که مامون از بزرگان ادیان مختلف تشکیل داد و از آنها خواست که بی پروا هرچه را اعتقاد دارند در این مجلس مورد بحث قرار دهند، پس از مناظره آن حضرت با دانشمندان حاضر، سکوت همه جا را فرا گرفت و زبان همگی آنان بند آمد.

مامون از راه‌های مختلف سعی داشت که امام‌رضا (ع) را در معرکه مناظرات و مباحثاتی که با سایر فرق و صاحبان ادیان و مذاهب مختلف برپا می‌شد وارد گرداند. وی به همین منظور مجالسی را ترتیب می‌داد و برجسته ترین دانشمندان زمان و نیز سران زندیقان و اصحاب جدل و مناظره را گرد می‌آورد، کسانی که سطوت و قدرت علمی آنها بیم انگیز و مغالطه‌های پیچیده و خصمانه آنها راه را بر دلیل و حجت می‌بست، ترس آور بود و تشکیکات تند آنها دلیل و برهان را سست می‌کرد. اما امام‌رضا (ع) به سبب تمسک به نیروی عظیم علمی در تمام این مجالس برطرف مقابل پیروز بود، بدون اینکه آن حضرت خود را وارد مغالطات جدلی کند، . چنان که برخی از مناظره کنندگان برای اینکه بنای حجت خصم را ویران کنند و قوت و استدلال او را از میان ببرند بدان پناه می‌بردند. ولی آن حضرت با بیانی معجزه آسا و روشی روشن و رهگشا و با جدالی احسن به دلایل مطمئن خود در اثبات حق، تکیه می‌فرمود.

آری مامون از جاثلیق رئیس اسقف‌ها و راس الجالوت دانشمند برجسته یهود، بزرگان صابئین و هیربدان[۸] و رئیس هندوها و نسطاس رومی پزشک و گروهی از متکلمین خواست که با امام‌رضا (ع) به مناظره و مباحثه علمی بپردازند؛ تا با توانمندی که در مغالطه و جدل دارند راه برهان و استدلال را بر آن حضرت ببندند. او یاسر خادم را نزد امام روانه ساخت و به وسیله او تشکیل جلسه مناظره علمی و تاریخ انعقاد آن را به آگاهی امام (ع) رسانید و از آن حضرت خواست تا در جلسه حضور یابد. اینجا بود که نوفلی به امام هشدار می‌دهد و از قدرت و توانمندی مناظره کنندگان خبر می‌دهد، ولی امام با اطمینان خاطر کامل می‌فرمایند: هنگامی که مامون استدلال مرا باتوراتیان به تورات آنها و با انجیلیان به انجیل آنها و با زبوریان به زبور آنها و با هیربدها به پارسی و با رومیان به رومی و با فرقه‌های مختلف به زبان هر یک بشنود و ببیند که زبان همه این‌ها بند آمد، خواهد دانست او در خور این نیست که در این راه گام بردارد، و این موقع است که پشیمانی او را در بر می‌گیرد. [۹]

هدف از ترتیب این گونه مجالس آن بود که امام از پاسخ عاجز ماند و بدین وسیله نادرستی یکی از ادعاهای اساسی اش بر مردم روشن گردد. آری امام‌رضا(ع) مانند سایر امامان، داشتن علوم و معارف پیغمبر را که شرط اساسی امامت است، مدعی بود. بنابراین اگر مامون موفق می‌شد که کذب این ادعا را ثابت کند با انهدام مذهب شیعه مشکل خود را به کلی حل کرده بود.[۱۰]

روش‌های مورد استفاده امام‌رضا(عدر مناظرات

۱– استفاده از روش‌های عقلی و استدلالی:

می دانیم عقل حجتی خدادادی است که تمام انسانها فارغ از هر دین و آیینی آن را می‌پذیرند و به داده‌های آن احترام می‌گذارند و چون در اسلام آموزه عقل ستیز وجود ندارد، تکیه برعقل و استدلال عقلی می‌تواند ما را به یک نتیجه خوب برساند. پیامدهای استدلال عقلی، مورد قبول همگان می‌باشد ؛ بنابراین کاربرد عقل در کنار علم، هدفی است که ضریب خطا را در بحث‌ها کمتر می‌کند و دستیابی به هدف واحد را آسان می‌گرداند. [۱۱]

امام‌رضا(ع) در مواجهه و مناظره با زنادقه و ملحدان که به هیچ کتابی یا خدایی معتقد نبودند، از روش عقلی و استدلال بهره می‌جستند. همین طور با اهل کتاب از طریق استدلال عقلی و بر اساس مشترکات دینی به رفع اشکالات و به اثبات حقانیت اسلام می‌پرداختند , زیرا بدون تعقل نمی‌توان تناقضات بین ادیان را رفع کرد.

اما بیش از همه در مناظره با عمران صابی , امام‌علیه السلام با استدلال‌های عقلی تمام راه‌های گریز را بر او بست و او را تسلیم نمود. علامه محمد تقی جعفری , می‌فرماید: “مناظره عمران صابی حاوی مهم ترین و مبهم ترین سئوال‌های حکمت درباره عقل متعالی است که عقول محققان را هنگام تفکر در آن , هسته می‌کند.” [۱۲] روش عقلی و استدلال در مناظرات علمی و حتی گفتگوی بین الادیانی , روشی ویژه است که ما نیز میتوانیم با استفاده ازآن آسان تر به نتیجه برسیم. باید دانست که با توجه به حجیت عقل در همه ادیان، بهره جویی از این روش ما را در رسیدن به نتیجه‌ای واحد یاری می‌رساند.

۲– تکیه بر اصول مشترک بین ادیان:

آنچه در مناظره می‌تواند باعث نتیجه بخشی باشد، توجه به اصول مشترک بین ادیان است. اگر بخواهیم در گفتگو و مناظره به دنبال موارد اختلافی باشیم و هر کس نظر خود را بیان کند و در صدد تایید آن باشد، هرگز گفتگو به نتیجه نخواهد رسید. رفتار پیامبر اکرم (ص) در این راستا را بنگرید: (قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمه سواء بیننا و بینکم الا نعبد الا الله و لا نشرک به شیئاً و لا یتخذ بعضنا ارباباً من دون الله…)[۱۳]– به خدایی نپذیرد) بگو ای اهل کتاب بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است ؛ که جزء خداوند یگانه را نپرستیم و چیزی را همتای او قرار ندهیم ؛ و بعضی از ما بعض دیگر را غیر از خدای یگانه

تاکید بر اصول مشترک در نامه‌های پیامبر اکرم (ص) به سران ادیان نیز دیده می‌شود. امام‌رضا(ع) هم در مناظراتشان بر این نکته توجه داشته‌اند ؛ همچنان که در مناظره با اهل کتاب مباحثی چون توحید، پیامبران الهی و نزول کتاب‌های آسمانی مطرح می‌شد و با استناد به همین امور، حقانیت آن اثبات می‌گردید.

امروزه این امر از ضروریات گفتگو بین ادیان است و بهترین راه معرفی اسلام می‌باشد. [۱۴]

۳– به کار گیری فصاحت درگفتار:

فصاحت و شیوایی یکی از سجایای خطیب و گوینده به شمار می‌آید و باعث می‌شود سخن گوینده خالی از اختصار زیاد و تفصیل ملال آور باشد. و اینکه سخنران و گوینده در خطابه، نظم الفاظ را طوری با هم ترکیب نماید که معانی مقصود گوینده را ایفا نماید و سخن را مطابق اقتضای محل و موضع بسراید.

سخنان بلیغ و گهربار علی(ع) در نهج البلاغه نمونۀ بسیار بارز از فصاحت و بلاغت است که دانشمندان بسیاری برآن شرح نوشته‌اند و فنون فصاحت را از آن حضرت فرا گرفته‌اند.امام‌رضا(ع) هم به تبع پدران خویش، دارای بالاترین درجه فصاحت و بلاغت بودند که خطبه‌ها و مناظره‌های آن حضرت نمایانگر آن است.[۱۵]

۴– تکریم طرف مناظره:

تکریم طرف مناظره یکی دیگر از روش‌های امام‌رضا(ع) بوده اس.ت مناظره بین امام و عمران نمونه‌ای از آن است. آنگاه که عمران اسلام آورد امام او را تکریم نموده ودنبال او فرستادند. وقتی عمران وارد شد امام خوش آمد گفته و محترمانه استقبال نمودند. از آن پس بود که نزد امام می‌آمد و از علم فراوان آن حضرت بهره می‌برد و خود یکی از دعوت کنندگان به اسلام شد. حکیمان، صاحبان اندیشه و بدعت گذاران به نزد او می‌آمدند و از وی درباره بهترین مسایل سئوال می‌کردند. عمران نیز به پرسش‌های آنها پاسخ می‌داد به حدی که آنها از او اجتناب می‌کردند [۱۶]

امام‌رضا(ع) در حین مناظره، هیچ‌گاه طرف مقابل را تحقیر نمی‌کردند و حتی اگر اطرافیان به تمسخر طرف مناظره اقدام می‌نمودند و می‌خندیدند، آنها را دعوت به ملایمت می‌نمودند؛ چنان که در مناظره امام و سلیمان مروزی رخ نمود. آنگاه که امام‌علیه السلام تمام راه‌های جواب را بر سلیمان بست و سلیمان شروع به تناقض گویی کرده همه حاضران در جلسه به سلیمان خندیدند. امام رو به مردم کرد و از آنها خواست نسبت به سلیمان ملایمت به خرج دهند و پس از آن گفتگو را ادامه دادند.[۱۷] حتی آن هنگام که در حین مناظره سلیمان تناقض گویی می‌نمود مامون گفت وای بر تو سلیمان! چقدر این حرف غلط را تکرار می‌کنی!؟ این سخن راقطع کن و به سراغ چیز دیگری برو. امام‌علیه السلام رو به مامون کرد و فرمود: “رهایش کن، حرفش را قطع نکن، چون آن را دلیل حقانیت خود قرار میدهد سپس رو به سلیمان کرد و گفت: ادامه بده‌ای سلیمان….» [۱۸]

گفتگو میان امام و سلیمان مروزی هم چنان با پاسخ‌های آرام بخش آن حضرت ادامه پیدا می‌کند. شیوه‌ای را که امام در این بحث و گفتگو به کار برده است، بی شک نکته‌ای جالب در فن مناظره به شمار می‌رود. روش آن حضرت این است که پس از پاسخ دادن به خصم، راه جواب را بر او نمی‌بندند؛ بلکه او را در طریق بحث و گفتگو آزاد می‌گذارد تا در راهی که هست پیش رود و به جایی برسد که دیگر راه را در برابر خویش بسته و حرکت در آن را ناممکن می‌بیند. در این هنگام ناگزیر به راهی که امام می‌خواهد او بدان رهنمون شود، باز می‌گردد و این پس از آن خواهد بود که مطلب را پذیرفته و بدان تن داده باشد. [۱۹]

علاوه بر این امام‌علیه السلام هیچ‌گاه قصد کوبیدن و محکوم کردن نداشت بلکه هدفش صرفاً تعلیم و هدایت به حق بود. از این رو در مناظره با عمران که گاهی به او می‌فرمود “آیا مطلب را فهمیدی؟” یا می‌گفت: “آقای من، توضیح بیشتری بدهید” چنین می‌کرد.[۲۰] در عین حال آن حضرت ضوابط خاص یک مباحثه و مناظره جدی و محکم را رعایت می‌نمود ؛ برای مثال در مواردی که طرف مقابل به مسئله‌ای اقرار می‌کرد،ایشان به افراد می‌فرمود: “شاهد باشید که به این مسئله اقرار کرد” [۲۱]

همچنین با نگاهی به مناظرات امام‌رضا(ع) روشن می‌شود که آن حضرت همواره ادب و اخلاق اسلامی را رعایت می‌کردند. ایشان به دور از نگاه متعصبانه دینی و نژادی بر احترام به دیگران و پرهیز از کاربرد الفاظ ناپسند و تهمت تاکید می‌کردند و با الفاظ محترمانه ارتباط برقرار می‌کردند و می‌کوشیدند درگفتگوها فضای دوستی را حاکم کنند.

۵– تفویض مسئولیت به تازه‌مسلمان:

یکی از شیوه‌هایی که امام‌رضا(ع) در برخورد با طرف مناظره اعمال می‌نمودند استفاده از نوگروندگان به آیین اسلام بود. نمونه این را در مناظره ایشان با سلیمان مروزی می‌بینیم. امام نخست عمران صابی را که از تازه‌مسلمان و خود در جلسه مناظره پذیرای اسلام شده بود وارد صحنه مناظره با سلیمان نمودند و سپس خودشان مناظره را ادامه دادند.[۲۲] شاید امام با این کار خواسته‌اند با آوردن چنین شخصی فضای عمومی را به نفع خود تغییر دهند و هم اینکه با این کار بفهمانند که آنهائی که پذیرای اسلام شدند افراد کوچه و بازار نیستند، بلکه خود اهل فن و صاحب فکرند. و شاید از این جهت که طرف مناظره تحت تاثیر قرار گیرد و راه عناد را نپیماید.

۶– عنایت به احکام الهی:

امام‌رضا(ع) حتی در اوج مناظره و بحث، به احکام الهی کاملاً عنایت داشت. در جلسه مناظره با عمران آنجا که بحث حساس شده بود، صدای اذان نماز بلند شد. امام برای نماز برخاستند. عمران عاجزانه درخواست کرد که امام بحث را ادامه دهد؛ چه، دلش نرم و آمادۀ پذیرش مطلب شده بود. اما امام با آرامش فرمودند: بعد از خواندن نماز بر می‌گردیم. سپس به اقامه نماز مشغول شدند و بعد از نماز دوباره بحث را ادامه دادند. روشن است که منطق و هدف امام از بحث‌ها و مناظره‌ها , تبیین و اجرای تعالیم الهی بود. [۲۳]

۷– استفاده از نیروی تصرف در امور طبیعی:

ما طبق روایات وارده به ولایت ائمه اطهار و تصرف آنان در امور طبیعی معتقدیم. امام‌رضا(ع) نیز در یکی از مجادلاتش از این شیوه بهره می‌گیرد؛ موقعی که حاجب مامون (حمید‌بن‌مهران) از مامون می‌خواهد تا جلسه مناظره‌ای با امام‌رضا(ع) داشته باشد تا با این کار بگوید که آن حضرت شایستگی حق ولایتعهدی را ندارد. در این جلسه حاجب ابتدا معجزه بودن بارش باران به وسیله امام‌رضا(ع) در پی نماز باران را رد می‌کند و می‌گوید فصل باران است و باران به طور طبیعی آمده است. وی به امام می‌گوید: مردم این حرف را پشت سر تو می‌زنند تو نباید اجازه بدهی که دروغگویان این سخنان رادرباره تو انتشار دهند.

امام‌رضا فرمود: “من مردم را از گفتگو درباره نعمت‌های پروردگار منع نمی‌کنم و هرگز دنبال هوا و هوس نبوده ام”

حاجب می‌گوید “این مقام ولایتعهدی را مامون به تو بخشیده است و تو را به این مقام رسانده است.

امام فرمود: این همان مقامی است که پادشاه مصر به یوسف صدی داد و حال آن دو را نیز تو خود دانی. امام از حکایت و داستان‌های تاریخی که در قرآن آمده است، مثال می‌آورد و حق خود را اثبات می‌کند. حاجب غضبناک می‌شود و می‌گوید “اگر درادعای خود صادقی، این دو شیر نقش بسته بر پرده را زنده کن و بر من مسلط گردان تا ادعایت ثابت شود.در این هنگام امام به دو تصویر شیر روی پرده اشاره فرمود “این فاجر را دریابید؟” شیرها ناگهان زنده شده، حمله آوردند و او را پاره پاره کردند و گوشت و استخوان او را چنان خوردند که اثری از او باقی نماند. [۲۴]

در مناظره و گفتگویی که بین آن حضرت و ابواسماعیل سندی رخ داد ابواسماعیل چون عربی نمی‌دانست درابتدا به زبان سندی با ایشان احوال پرسی می‌کند. امام هم به زبان سندی جواب می‌دهد سپس به زبان سندی با وی به گفتگو می‌نشیند. در آخر مناظره ابو اسماعیل به ایشان می‌گوید من عربی نمی‌دانم از خداوند بخواهید آن را به من الهام کند تا با اهل آن با زبان خودشان گفتگو کنم در این هنگام حضرت رضا(ع) دست خودشان را بر لب‌های اسماعیل کشیدند و او زبان عربی را یاد گرفت. [۲۵]

۸– تسلط بر علوم و زبان‌های مختلف:

در گفتگوی بین امام و فضل‌بن‌سهل، فضل پرسید: روز زود آفریده شده است یا شب؟ امام جواب میدهد: از روی قرآن جواب می‌خواهی یا از روی حساب؟ فضل می‌گوید: هر دو. امام با توجه به علم نجوم ثابت می‌کند که روز پیش از شب است و بعد از آن با خواند آیه لا الشمس ینبغی لها ان تدرک القمر و لا الیل سابق النهار [۲۶] به اثبات آن می‌پردازد. [۲۷]

هم چنین در مناظره آن حضرت با عمران صابی، عمران از آن حضرت درباره اعضای فیزیکی انسان که از بحث‌های پیچیده در علم پزشکی است و نیز از طبیعت اشیاء در عالم سوال می‌کند که امام‌علیه السلام همه را جواب می‌دهد.[۲۸]

در مناظره با عمرو‌بن‌هذاب هم که منکر علم امام به تمام زبان‌ها بود مجلسی تشکیل دادند که درآن هندو زبان خودشان به گفتگو نشست. خود ایشان فرمود “من حجت خدا در میان مردمم و خدای به هنگامی که صحبت می‌کند با هر قومی، به همان زبان سخن می‌گوید.» [۲۹]

۹– داشتن سعه صدر:

یکی دیگر از اصولی که می‌توان از روند مناظرات امام‌رضا(ع) به دست آورد، داشتن سعه صدر و تحمل نظرات دیگران است. پذیرش این مساله که دیگران هم حق دارندآزادانه فکر کنند و هر چه خواستند بگویند و این را گامی مثبت و مقدماتی در ایجاد ارتباط و گفتگو با افراد دیگر می‌دانستند. عدم تحمل آرا و عقاید دیگران نه تنها باعث گفتگو نمی‌شود بلکه سبب دوری و بد بینی به یکدیگر نیز می‌شود.

در مناظره بین آن حضرت با جاثلیق، وقتی با استدلال امام مواجه می‌شود که “ما به خدا معتقدیم و به عیسایی که معقتد به نبوت محمد(ع) بود و ما چیزی علیه عیسی نداریم مگر ضعف و کمی روزه و نماز او، در اینجا جاثلیق با شنیدن این‌ها فریاد زد: به خدا علمت را فاسد کردی و امورت ضعیف شد ما فکر می‌کردیم که تو عالم ترین اهل اسلام هستی. امام به آرامی با او روبرو شد و با توجه به خدا انگاشتن عیسی مسیح توسط مسیحیان به آن جواب دادند. [۳۰]

۱۰– توجه به مقتضای جلسه مناظره:

امام‌رضا(ع) همیشه در مناظرات و برخوردهایشان متوجه طرف مقابل بود و برآن اساس عمل می‌نمود. مثلا در برخورد با علمای ادیان دیگر یا از روش عقلی و استدلالی استفاده می‌کرد یا از روش نقلی یعنی ارجاع به کتب مقدس خودشان و اقوال بزرگان آنها استفاده می‌نمود. اما در مناظره با متکلمان اسلامی علاوه بر توسل جستن به استدلال عقلی از آیات قرآن و اقوال شخصیت‌های تاریخی بهره می‌جست. آنچه که در مناظره با سلیمان مروزی، مامون و علی‌بن‌جهم اتفاق افتاد دلیل بر این مطلب است. [۳۱]

۱۱– استناد به منابع قابل قبول طرف مناظره:

از روش‌های دیگر در گفتگو و مناظره توجه به این نکته است که باید به کلام و منابع قابل قبول طرف مناظره استناد شود. اگر در مناظره یک طرف چیزی بگوید و طرف دیگر چیز دیگر و هر کدام منبع طرف مقابل را قبول نداشته باشد گفتگو به سرانجام نمی‌رسد. امام‌رضا(ع) با عنایت به همین شیوه به نوفلی فرمود: می‌روم با مسیحی با انجیلشان , یا یهودی با توراتشان با صابی‌ها با آیین خودشان با هیربدان با آیین پارسی شان و با رومیان به زبان خود آنان بحث کنم تا مامون بفهمد که خلافت را به ناحق غصب کرده است. [۳۲]

آشنایی و تسلط کامل بر منابع دینی طرف مناظره نیز یکی دیگر از روش‌های موفق در گفتگوست که ما این را در مناظرات امام‌رضا(ع) شاهد هستیم آن حضرت در مناظره با جاثلیق از او می‌پرسد ایا یوحنای دیلمی را قبول دارد یا نه؟

او یوحنا را محبوب ترین مردم در نزد عیسی(ع) معرفی می‌کند پس از آن امام با ذکر عبارتی از انجیل یوحنا [۳۳] نسطاس رومی و راس الجالوت یهودی را بر وجود چنین مطلبی در انجیل شاهد می‌گیرد و با این کار بیان خود را محکم تر می‌سازد و از جاثلیق اقرار و اعتراف می‌گیرد که چنین عبارتی در انجیل موجود است. [۳۴]

در این مناظره امام با خواندن سفر سوم عهدین، طرح بحث تعداد حواریون، نحوه نگارش اناجیل، خواندن کتاب اشعیا، این که فقط یوحنا حضرت عیسی را خدا می‌داند و سه انجیل دیگر او را انسان می‌دانند ادعای خودشان را اثبات می‌کنند و خود جاثلیق نیز می‌پذیرد که مانند امام بر آن امور مسلط نیست.

در مناظره با راس الجالوت هم موقعی که راس الجالوت درباره پیامبر(ع) از امام شاهد خواست، امام این آیه از تورات را خواندند که می‌گوید “نور از جانب کوه طور سینا[۳۵] آمد و برای مردم از جانب کوه ساعیر[۳۶] درخشید و از کوه فاران[۳۷] برای ما آشکار شد.[۳۸]

جالب این است که خود وی تفسیر این آیه را نمی‌دانست و از امام خواست تا آن را برایش روشن کند. امام فرمود: جمله نور از کوه سینا آمد مربوط به وحی خدای تبارک است در کوه سینا به موسی. جمله “می درخشد برای مردم از کوه ساعیر” این کوه کوهی بود که خدای تعالی در آن به عیسی وحی فرستاد. اما جمله از کوه فاران برای ما آشکار می‌شود فاران یکی از کوه‌های مکه است که بین آن و ما یک یا دو روز راه است. [۳۹]

نکته جالبی که در این مناظره وجود دارد این است که آنچه را که امام می‌فرمود طرف‌های مناظره تصدیق می‌کردند و این باید امروز الگویی برای گفتگوهای بین ادیانی باشد که با اطلاعات کافی با یکدیگر گفتگو کنیم و بر داده‌ها و اطاعات ناقصی که از منابع غیر معتبر بدست می‌آید اکتفا نکنیم.

علاوه بر اینها احترام و قبول انبیای گذشته موردی است که در لابه لای مناظرات آن حضرت به چشم می‌خورد و ایشان این کار را برای تالیف قلوب انجام نمی‌دادند. بلکه واقعاً به انبیای گذشته ایمان داشتند. چرا که این اصلی برگفته از قرآن است. در مناظره ایشان با جاثلیق می‌بینیم که جاثلیق اولین سوالی که می‌پرسد در مورد نبوت عیسی است.

وی می‌گوید: آیا آن را قبول داری؟ امام فرمود: من به نبوت عیسی و کتاب او و آنچه را که به امت خود بشارت داده و حواریون به آن اعتراف کرده‌اند اقرار می‌کنم. ولی نبوت و پیغمبری هر عیسایی را که به نبوت محمد(ع) و به کتاب او اقرار نکرده و امت خود را بدان بشارت و مژده نداده باشد قبول ندارم. [۴۰]

۱۲– آزادگی و روح علمی:

اقتدار علمی امام‌رضا(ع) و شخصیت انسانی آن حضرت موجب شده بود که ایشان از یک روح بلند و ازادگی علمی والایی برخوردار باشند. بر اثر این روح علمی، در سراسر مناظره از هر گونه امر ناشایست و ناروا پیراسته و به همه ارزشها و فضیلت‌های زیبا آراسته بود نه جدل در کار بود و نه حیله، نه مخاصمه و نه هیاهو، نه لغزشی و نه غفلت و نه هیچ امر نادرست دیگر. به جهت همین آزادگی و روح علمی است که امام‌رضا(ع) در هیچ یک از مناظراتشان نخست سوال نمی‌کنند بلکه ابتدا به طرف مقابل می‌گویند سوال داری بپرس. این امر بیانگر این است که آن حضرت قادر به پاسخگوئی هر سوالی بوده و اسلام دینی است که پاسخگوی همه نیازهای بشر است.

زمانی که امام‌علیه السلام مناظره را به پایان می‌رساند رو به روسای ادیان می‌نمود و به آنها می‌فرمود: ای قوم! اگر در میان شما کسی مخالف اسلام است و سوالی دارد هر سوالی را که می‌خواهد بدون هیچ خجالتی مطرح کند.[۴۱]

همچنین در جلسه‌ای که در آنجا فقها و اهل کلام از فرقه‌های مختلف حضور داشتند، مناظره‌ای بین آن حضرت(ع) و مامون انجام می‌شود. مامون می‌گوید ای ابوالحسن! به من خبر رسیده که گروهی در حق شما غلو کرده و از حد تجاوز نموده‌اند. حضرت فرمود: پدرم موسی‌بن‌جعفر از پدرش جعفر‌بن‌محمد از پدرش محمد‌بن‌علی از پدرش علی‌بن‌ابی‌طالب روایت کرده که رسول خدا فرمود: «مرا بالاتر از حقم نبرید زیرا خدای تبارک و تعالی فرمود: برای هیچ بشری سزاوار نیست که خداوند کتاب آسمانی و حکم و نبوت به او دهد سپس او به مردم بگوید: غیر از خدای مرا پرستش کنید.» [۴۲]

با بررسی شیوه و روند این مناظره می‌توان نکات زیر را از آن استنتاج کرد:

. شخص متکلم و فقیه باید خودش را در معرض اجتماع قرار دهد تا در صورت پدید آمدن شبهه به آن پاسخ دهد.

.نباید فریفته تندروی و بزرگ نمایی پیروان خود شویم.[۴۳]

۱۳– تسلط آرامش و انصاف:

امام‌رضا(ع) در طول مناظره تسلط و ارامش خاصی داشت و در بعضی موارد نیز گل لبخند بر لبانش شکوفا بود. این موجب می‌شد طرف مقابل با آزادی و راحتی سوال کند و به بحث ادامه دهد.

انصاف کامل هم از دیگر نشانه‌های شخصیت علمی و ارزشی امام‌رضا(ع) بود. امام هم خود انصاف را رعایت می‌کرد و هم اگر طرف مقابل سخن علمی می‌گفت و استدلال درستی داشت، ضمن تایید آن او را تشویق و ترغیب می‌کرد. از این روگاه به انصاف وی نیز اقرار می‌کرد. یعنی می‌فرمود: انصاف به خرج دادی [۴۴]

نتیجه‌گیری:

از منش و روش‌های امام‌رضا(ع) در مناظرات و بحث‌هایشان می‌توان نکاتی را استنباط کرد که از جملهآنها به این موارد اشاره کرد:

اسلام دین آزادی و آزادگی است و هیچ‌کس را به فکر و عقیده خاصی ملزم نمی‌کند.

اسلام به ویژه مکتب امامت و ولایت مکتب دانش، عقل و استدلال است و بر علم و منطق استوار است.

اسلام از شنیدن سخن نظرات دیگران و مخالفان ابا ندارد، بلکه آنها را به مباحثه و تبادل فکر و اندیشه دعوت کرده و به طور اساسی از تفکر و تعقل و استدلال استقبال می‌کند.

ظرفیت و استعداد علمی در آموزه‌های دینی به حدی است که همواره می‌تواند پاسخگوی سوال‌ها و ابهامات بشر باشد و همیشه جلودار قافله علم و منطق است.

علاوه بر استدلال با عمل و رفتار توحیدی می‌توان مردم را به حق دعوت نمود و بستر انتقال اعتقادات را فراهم کرد؛ بدان معنا که تنها عقل و آگاهی انسان نیست که باید در پذیرش حقیقت قانع شود بلکه در حقیقت جوئی باید عواطف و سایر امکانات وجودی آدمی نیز مورد توجه قرار گیرد این نکته امروزه در میان مباحث جدید معرفتی نیز مورد توجه بسیاری از متفکران قرار دارد.

رویه امام‌رضا(ع) در مناظراتش این نیست که اعتقادات اسلام را برای طرف مقابل حق بالقوه فرض کند. در واقع امام‌علیه السلام در مناظرات به دنبال برتری جوئی نبودند و با استفاده از عنصر عقل و منطق به اثبات حقانیت اعتقادات اسلامی می‌پردازند.

این مناظره‌ها نیروهای ضد اسلام را ساکت کرد و به روشنی توانایی امام‌علیه السلام را بر علومی که خدا با او عطا فرموده نشان داد. همچنین درستی عقیده شیعه را در این باره که خدا به امام توانایی علمی بخشیده به اثبات رسانید. از طرفی روشن شد که امامان نه تنها در زمینۀ علوم شرعی، بلکه در همۀ علوم عالم ترین مردم آن جامعه بوده‌اند.

امروزه ما شاهد ایجاد اغتشاش فکری توسط رسانه‌های جمعی و ارتباطی وابسته به دولت‌های غرب هستیم که در فکر مردم هم بی اثر نیست. شبهاتی که به وسیله آنان تزریق می‌شود بیش و کم اثر گذاشته است. بنابراین ما ناگزیر به اثبات عقلانی داشته‌های اعتقادی خود هستیم. لذا بهره مندی از همان شیوه‌ای که امام‌رضا(ع) در مقابله فکری با ادیان دیگر به کار بردند و یا در مقابل زنادقه و سایرین بهره جستند، می‌تواند به ما کمک کند تا معیارهای تفکر و تعقل ضابطه مند را در جهان امروز بسط دهیم و اگر تسلیم آنان شویم و تعصب گونه برخورد کنیم ره به جایی نخواهیم برد.

…………………………………………………….

[۱]. محمدی اشتهاردی، صد و یک مناظره جالب و خواندنی، ص ۳

[۲]. بقره/ ۱۱۱

[۳]. نحل/۱۲۵

[۴]. محمدی اشتهاردی، صدو یک مناظره جالب وخواندنی، ص ۴

[۵]. طبرسی، حسن‌بن‌فضل، اعلام الوردی با علام الهدی، ص ۳۱۵

[۶]. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج ۴۹، ص ۱۰۰

[۷]. عطایی خراسانی، پرتویی از زندگانی هشتمین امام‌علی‌بن‌موسی‌الرضا (ع) ص ۳۱۰

[۸]. هیربدان طبقه‌ای از روحانیون دین زردشت در دوره ساسانی بودند که کار نگهداری از آتش در آتشکده‌ها بر عهده آنان بود

[۹]. شیخ صدوق , عیون اخبار الرضا ع ج ۱ , ص ۱۵۴ , عطاردی قوچانی , پرتویی از زندگانی هشتمین امام‌علی‌بن‌موسی‌الرضا ع ص ۷۵٫

[۱۰]. حسینی , جعفر مرتضی , زندگی سیاسی هشتیمن امام‌علیه السلام ترجمه خلیل خلیلیان , ص ۱۹۵ , قلندری بردسیری , حمید , هشتمین امام , ص ۳۶٫

طاهری آکردی , محمد حسین , پیشینیه تاریخی گفتگوی اسلام و مسیحیت با تاکید بر دیدگاه شیعه و کاتولیک , ص ۱۶۰٫[۱۱]

[۱۲] قرشی , محمد باقر شریف , پژوهشی دقیق در زندگانی امام‌علی‌بن‌موسی‌الرضا(ع) ترجمه سید محمد صالحی , ج ۱ , ص ۱۷۲٫

[۱۳]آل عمران / ۶۴

[۱۴] طاهری آکردی , محمد حسین , پیشنیه تاریخی گفتگوی اسلام و مسیحیت با تاکید بر دیدگاه شیعه و کاتولیک. ص ۱۶۳

[۱۵]خوشنویس , احمد , فضایل علمی و اخلاقی امام هستم , ص ۹۴٫ ۹۸٫

[۱۶]شیخ صدوق , عیون اخبار الرضا(ع) , ترجمه محمد باقر آقا نجفی , ص ۱۶۸٫ ۱۷۸

[۱۷]قرشی , محمد باقر شریف , پژوهشی دقیق در زندگانی امام‌علی‌بن‌موسی‌الرضا(ع) ترجمه سید محمد صالحی , ج ۱ ص ۱۹۵

[۱۸] قرشی , محمد باقرشریف , پژوهشی دقیق در زندگانی امام‌علی‌بن‌موسی‌الرضا(ع) ترجمه سید محمد صالحی , ص ۲۰۲

[۱۹] قائمی علی , در مکتب عالم آل محمد “امام‌علی‌بن‌موسی‌الرضا(ع)” ص ۴۱۵٫ ۴۱۶٫

[۲۰]عماد زاده , حسین , زندگی حضرت امام‌رضا, ص ۲۸۲٫ ۲۸۳

[۲۱] سید کمال , عشق هشتم , ترجمه حسین سیدی , ص ۱۲۴٫

[۲۲]قرشی , پژوهشی دقیق در زندگانی امام………… ص ۱۹۲ – ۲۰۸ طبرسی , همان , ص ۳۶۵ – ۳۷۳

[۲۳]همان , ص ۴۱۹٫ ۴۲۳ ؛ عماد زاده , همان , ج ۱ ص ۲۷۶ – ۲۷۸

[۲۴]عطاردی , عزیزالله / اخبار و آثار حضرت امام‌رضا, ص ۱۴۶ – ۱۵۰ خاتمی , سید عباس , احوال ثامن الحجج , ص ۱۴۸ – ۱۵۰٫

[۲۵]همان , ص ۶۲۰

[۲۶]یس / ۴۰

[۲۷] مغنیه , جواد , شخصیت حضرت رضا(ع) و موسی الکاظم(ع) ترجمه سید جعفر غضبان ص ۱۲۲

[۲۸]همان , ص ۱۲۳٫ ۱۲۶

[۲۹] طبرسی , حسن‌بن‌فضل , اعلام الوری با علام الهدی , ص ۴۴۴٫

[۳۰]همان , ج ۲ ص ۴۱۳ قرشی همان ج ۱ ص ۲۲۱

[۳۱] شجاعی گلپایگانی سید زین العابدین زندگانی حضرت علی‌بن‌موسی‌الرضا(ع) ص ۱۶۰٫ ۱۷۱٫

[۳۲] مجلسی , بحار الانوار , ج ۱۰ ص ۳۱۸

[۳۳] با مراجعه به متن عبری انجیل یوحنا (۱۴٫۱۶) واژۀ پارقیطای را مشاهده می‌کنیم این بشارت در ترجمه فارسی انجیل یوجنا در همان باب و همان آیه چنین آمده است و من از پدرم سوال می‌کنم و تسلی دهنده دیگری به شما عطا خواهدکرد تا همیشه با شما باشد باز در ۲۶٫ ۱۵ – ۱۶٫۷٫۱۴ واژه بارقلیطا به تسلی دهنده ترجمه شده است (کتاب مقدس عهد عتیق و عهد جدید , ترجمه فاضل خان همدانی , ویلیام گلن , هنری مرتن , تهران , اساطیر (۱۳۷۹).

[۳۴] طبرسی , اعلام الوری , ج ۲ , ۴۱۴ قرشی , پژوهشی دقیق در زندگانی امام ج ۱ ص ۲۱۹

[۳۵]نام کوهی است در شبه جزیرۀ طور که بنی اسرائیل سه ماه پس از ترک مصر به آنجا رسیدند احتمال دارد واژۀ آن ریشۀ سامی داشته و به معنی خاردار باشد د رکتاب مقدس فقط برای کوه بکار نمی‌رود بلکه برای صحرای آن منطقه و گاهی برای کوه آن منطقه حوریب گاهی حبل الله و گاهی کوه خداوند است (هستینگ , قاموس کتاب مقدس , ص ۴۹۸)

[۳۶]نام کوهستانی است واقع در جنوب غربی دریای مرده که ادومیان فرزندان عیسی ساکن آن بودن و نیز بین فاران و سینا واقع است که در سرود دبوره و برکت موسی به آن اشاره شده است (محمدیان , قاموس کتاب مقدس , ص ۲۹۷)

[۳۷] کوه فاران جزء جنوبی کوه‌هایی است در شمال شرقی دشت که بنی اسرائیل در آنجا گردش می‌کردند که فعلاً آن را کوه مفرعه می‌گویند واقع است و عین قادش در این قسم واقع است (هستینگ , قاموس کتاب مقدس , ص ۶۴۱)

[۳۸]با جستاری در کتاب مقدس این آیه را در باب ۳۳ سفر تثنیه مشاهد می‌کنیم (کتاب مقدس عهد عتیق و عهد جدید , تثنیه ۲: ۳۳)

[۳۹]قرشی , همان , ج ۱ , ص ۲۲۸ عطاردی ص ۵۹۹ – ۶۰۳ عمادزاده , همان ج ۱ ص ۲۷۶

[۴۰] قرشی , پژوهشی دقیق در زندگانی امام ج ۱ ص ۲۱۸ نجفی , مناظرات ستاره هشتم ص ۴۳

[۴۱] طبرسی , اعلام الوری , ج ۲ , ص ۴۱۴ , ابن بابویه عیون اخبار الرضا ج ۱ ص ۱۵۴٫ ۱۶۸

[۴۲]ابن بابویه , عیوان اخبار الرضا , ج ۱ ص ۲۱۶٫ ۲۱۸

[۴۳]رضوانی , علی اصغر , آداب گفتگو و مناظره از دیدگاه قرآن و روایات , ص ۱۶۴ – ۱۶۰

[۴۴]قلندری , بردسیری , هشتمین امام‌علیه السلام ص ۴۰ ؛ شجاعی گلپایگانی , همان ص ۱۲۹

منبع: https://b2n.ir/g82295

ثبت دیدگاه شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*
*

دوازده − 9 =