ابن شهرآشوب و خطا در گزارش
سزاوار نيست عيب اعلام و اجلای شيعه را به شماره بنشينيم، اما از آنجا که گاه تفرّدات او مورد توجه قرار میگيرد، مناسب است تا چندی از خطاهای مکتوبات او را (که چه بسا خطای نسخه برداران است نه خطای مؤلّف) گوشزد کنيم.
نوشته محمدباقر ملکیان
ابن شهرآشوب از علمای نامدار قرن ششم است، و در بسياری از جهات کمنظير و بلکه بینظير است، از کثرت مشايخ گرفته، تا رشتههايی که او در آنها صاحب نظر است، و نيز سفرهايی که برای علمآوری رفته، و تا کتابخانه غنی و گستردهاش1. و اگر از او چيزی جز کتاب مناقب آل أبي طالب او نبود، همين برای ارج نهادن به او در حوزههای شيعی کافی بود.
با اين حال گاه آنچه در نقلهای او ديده میشود خالی از سهو و خطا نيست؛ والعصمة لأهلها.
سزاوار نيست عيب اعلام و اجلای شيعه را به شماره بنشينيم، اما از آنجا که گاه تفرّدات او مورد توجه قرار میگيرد، مناسب است تا چندی از خطاهای مکتوبات او را (که چه بسا خطای نسخه برداران است نه خطای مؤلّف2) گوشزد کنيم.
نمونه اول:
مناقب آل أبي طالب: «أمالي الطوسي و القمي و مسند أبي الفتح الحفّار و ابن شبل الوكيل روى علي بن بلال عن الرّضا ع عن آبائه ع عن النّبي عن جبرئيل عن ميكائيل عن إسرافيل ع عن اللوح عن القلم قال: يقول اللّه تعالى: ولاية علي بن أبي طالب حصني فمن دخل حصني أمن من عذابي. قال الرضا: بشروطها و أنا من شروطها»3.
در مورد اين نقل بايد بگويم:
اولاً: اين نقل در امالی طوسی (لااقل در نسخه چاپی اين کتاب) نيست.
ثانیاً: در امالی صدوق هم «أمن من عذابی نیست»، بلکه «أمن ناری» است، (الأمالي، ص 235، ح 8) و اما «امن من عذابی» در نقل عيون أخبار الرضا آمده است4.
ثالثاً «بشروطها و أنا من شروطها» نيز در اين حديث نيست، و اصلاً معنای محصلی هم ندارد. به نظر میرسد (لااقل با توجّه به امالی صدوق) ابن شهرآشوب بين دو حديث خلط کرده است:
«حدّثنا محمّد بن موسى بن المتوكّل رحمه اللّه قال: حدّثنا عليّ بن إبراهيم عن أبيه عن يوسف بن عقيل عن إسحاق بن راهويه قال: لمّا وافى أبو الحسن الرضا ع نيسابور و أراد أن يرحل منها إلى المأمون اجتمع إليه أصحاب الحديث فقالوا له: يا ابن رسول اللّه ترحل عنّا و لا تحدّثنا بحديث فنستفيده منك و قد كان قعد في العمّاريّة فأطلع رأسه و قال: سمعت أبي موسى بن جعفر يقول: سمعت أبي جعفر بن محمّد يقول: سمعت أبي محمّد بن عليّ يقول: سمعت أبي عليّ بن الحسين يقول: سمعت أبي الحسين بن عليّ يقول: سمعت أبي أمير المؤمنين عليّ بن أبي طالب ع يقول: سمعت رسول اللّه ص يقول: سمعت جبرئيل يقول: سمعت اللّه عزّ و جلّ يقول: لا إله إلّا اللّه حصني فمن دخل حصني أمن من عذابي، فلمّا مرّت الرّاحلة نادانا بشروطها و أنا من شروطها.
حدّثنا أحمد بن الحسن القطّان قال: حدّثنا عبد الرّحمن بن محمّد الحسيني قال: حدّثني محمّد بن إبراهيم بن محمّد الفزاري قال: حدّثني عبد اللّه بن يحيى الأهوازي قال: حدّثني أبو الحسن عليّ بن عمرو قال: حدّثنا الحسن بن محمّد بن جمهور قال: حدّثني عليّ بن بلال عن علي بن موسى الرضا عن موسى بن جعفر عن جعفر بن محمّد عن محمّد بن عليّ عن عليّ بن الحسين عن الحسين بن عليّ عن عليّ بن أبي طالب ع عن النّبيّ ص عن جبرئيل عن ميكائيل عن إسرافيل عن اللوح عن القلم قال: يقول اللّه تبارك و تعالى: ولاية علي بن أبي طالب حصني فمن دخل حصني أمن ناري»5.
نمونه دوم
معالم العلماء: «حُميد بن زياد من أهل نينوى ثقة. له أصل وكتاب الملاحم، وكتاب الدلالة، وكتاب الأصول»6.
چنين کتبی را کسی برای حميد بن زياد ذکر نکرده است، اما به عبارت شيخ طوسی در رجالش در ترجمه أحمد بن ميثم بن أبي نعيم نگاه کنيد: «روى عنه حُميد بن زياد كتاب الملاحم وكتاب الدلالة وغير ذلك من الأصول»7.
ظاهراً اين كتبی که ابن شهر آشوب برای حميد بن زياد برشمرده، كتابهای حميد نيست، بلکه كتبی است که حميد بن زياد روايات کرده است.
ثبت دیدگاه شما