یادداشتی از امداد توران
درنگی در معنای فرج
از معروفترین دعاهایی که می خوانیم و می شنویم دعا برای فرج (رهایی و گشایش امور) امام زمان است. این دعا برای ما لقلقه لسان و در درگاه خدا کلمات بیارزشی بیش نیست مگر آنکه بدانیم که حضرتش در بند کدام محنت یا محنتهاست و خود نیز شریکِ اندوه آن محن در جانمان باشیم.
محنتهای جانکاه امام زمان و اهل البیت فراواناند که یکی از آنها ظلمها و جنایاتی که از جانب دشمنان و غاصبان حقوق اهل البیت از هنگام وفات رسول خدا تا ابتدای دوران غیبت بر ایشان روا داشته شد: فرازی از این محنتها در زیارت جامعهی ائمةالمومنین به روشنی وصف شده است: «یَا مَوَالِیَّ فَلَوْ عَایَنَکُمْ الْمُصْطَفَی، وَ سِهَامُ الْأُمَّةِ مُعْرِقَةٌ فِی أَکْبَادِکُم وَ رِمَاحُهُمْ مُشْرَعَةٌ فِی نُحُورِکُمْ، وَ سُیُوفُهَا مُولَغَةٌ فِی دِمَائِکُمْ، یَشْفِی أَبْنَاءُ الْعَوَاهِرِ غَلِیلَ الْفِسْقِ مِنْ وَرَعِکُمْ، وَ غَیْظَ الْکُفْرِ مِنْ إِیمَانِکُمْ…»؛ ای آقایان من اگر رسول مصطفی (ص) شما را می دید در آن هنگام که تیرهای امت در جگرهایتان فرورفته و نیزههایشان آب از گلویتان می نوشد و شمشیرهایشان غرق در خونهایتان بود و زنازادگان از تقوای شما انتقام فسقشان و از ایمان شما انتقام کفرشان را می گرفتند … «فَهَلِ الْمِحَنُ یَا سَادَتِی إِلاَّ الَّتِی لَزِمَتْکُمْ وَ الْمَصَائِبُ إِلاَّ الَّتِی عَمَّتْکُمْ …»؛ پس ای سروران من آیا محنتها جز آنهایی هستند که بر شما چنگ انداختند و مصیبتهای جز آنهایی هستند که شما را دربرگرفتند». بی تردید همه این محنتها بر دل امام زمان سنگینی می کند. به همین دلیل است که یکی از اولین دعوتها و اقدامات حضرت به هنگام ظهور، طلب ثار(خوانخواهی) همه انبیاء و اولیاء و به ویژه اجداد طاهرینش و به ویژه امام حسین علیه السلام است. روشن است که این انتقام نه شخصی است و نه خانوداگی و خاندانی و نه ایدئولوژیک و نه در ذیل هر عنوان بشری دیگری که بتوان بر آن نهاد، بلکه انتقامی است الهی برای برگرداندن تاریخ بشر به مسیر هدایت: «وَ الدَّمُ الَّذِی لَا یُدْرِکُ تِرَتَهُ أَحَدٌ مِنْ أَهْلِ الْأَرْضِ وَ لَا یُدْرِکُهُ إِلَّا اللَّه» (بحار الأنوار ؛ ج98 ؛ ص168).
طبعا شیعیان حضرت که پیوندی مودتی با حضرت دارند و او را “اولی به نفس خود” و “احب الی نفس” (محبوبتر از خود برای خود) می دانند در غم و شادی حضرت شریکاند و غصههای حضرتش بردل ایشان نیز سنگینی میکند.
اما محنتها و عسرتهای حضرت و شیعیان منحصر در مصایب گذشته نیست؛ بلکه گردش ایام هماره محنتهای نوی را برای ایشان در آستین پنهان کرده است. تاریخ گذشته و معاصر گواه است که در جهان اسلام پیروان هیچ مذهبی به دلیل اعتقاداتشان به اندازه شیعیان در معرض قتل و تجاوز و غارت و اسارت قرار نگرفتهاند. صرف نظر از گواهیِ گذشتهیِ تاریخ بر آیندهی آن، روایات و ادعیه منقول از اهل البیت نیز نشان می دهد که در محنتها و عسرتهای شیعیان هیچگونه گشایش اساسی و عالمگیری رخ نخواهد داد. به تعبیر نه چندان زیبا، وضعیت دیفالت شیعیان در دوران غیبت همان محنت و عسرت است و گشایشهای موردی که با انتظار و دعا برای تعجیل فرج حاصل می شوند همانند چراغی است در شب تار که شعاع محدودی را روشن می کند. شاهد این مدعا روایات فراوانی است که فرج شیعیان را به فرج اهل البیت گره زدهاند و این را در گرو آن، مقرون به آن و متعاقب آن معرفی کردهاند:
«اللَّهُمَّ عَجِّلْ فَرَجَ وَلِیِّکَ وَ ابْنَ وَلِیِّکَ وَ اجْعَلْ فَرَجَنَا مَعَ فَرَجِهِم (کامل الزیارات ؛ ص314)؛
«اللَّهُمَّ إِنَّ سُنَّتَکَ ضَائِعَةٌ، وَ أَحْکَامَکَ مُعَطَّلَةٌ، وَ عِتْرَةَ نَبِیِّکَ فِی الْأَرْضِ هَائِمَةٌ، اللَّهُمَّ فَأَعِزَّ الْحَقَّ وَ أَهْلَهُ، وَ اقْمَعِ الْبَاطِلَ وَ أَهْلَهُ، وَ مُنَّ عَلَیْنَا بِالنَّجَاةِ، وَ اهْدِنَا إِلَی الْإِیمَانِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَنَا، وَ انْظِمْهُ بِفَرَجِ أَوْلِیَائِکَ، وَ اجْعَلْهُمْ لَنَا رِدْءاً، وَ اجْعَلْنَا لَهُمْ وَفْداً. (المزار الکبیر (لابن المشهدی) / 477 ).
« أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تُعَجِّلَ فَرَجَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ فَرَجَنَا بِفَرَجِهِمْ » (إقبال الأعمال (ط – القدیمة) / ج1 / 128 )
«وَ ذَلِّلْ بِهِ الْجَبَابِرَةَ وَ أَبِرْ بِهِ الْکَافِرِینَ وَ الْمُنَافِقِینَ وَ جَمِیعَ الْمُلْحِدِینَ فِی مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا بَرِّهَا وَ بَحْرِهَا وَ سَهْلِهَا وَ جَبَلِهَا لا تَذَرْ عَلَی الْأَرْضِ مِنْهُمْ دَیَّاراً وَ لَا تَبْقَ لَهُمْ آثَاراً اللَّهُمَّ أَظْهِرْهُ وَ افْتَحْ عَلَی یَدَیْهِ الْخَیْرَاتِ وَ اجْعَلْ فَرَجَنَا مَعَهُ. إقبال الأعمال (ط – القدیمة) / ج1 / 147 »
«اللَّهُمَّ أَعْلِ الْحَقَّ وَ اسْتَنْقِذِ الْخَلْقَ وَ امْنُنْ عَلَیْنَا بِالنَّجَاةِ وَ اهْدِنَا لِلْإِیمَانِ وَ عَجِّلْ فَرَجَنَا بِالْقَائِمِ ع وَ اجْعَلْهُ لَنَا رِدْءاً وَ اجْعَلْنَا لَهُ رِفْداً …عَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَ فَرَجَنَا بِهِمْ فَإِنَّکَ ضَمِنْتَ إِعْزَازَهُمْ بَعْدَ الذِّلَّةِ وَ تَکْثِیرَهُمْ بَعْدَ الْقِلَّةِ وَ إِظْهَارَهُمْ (إقبال الأعمال (ط – القدیمة) / ج2 / 570 / فصل فیما نذکره من ألفاظ الزیارة المنصوص علیها یوم عاشوراء )
«عَلَیْکُمْ بِالتَّسْلِیمِ وَ الرَّدِّ إِلَیْنَا وَ انْتِظَارِ أَمْرِنَا وَ أَمْرِکُمْ وَ فَرَجِنَا وَ فَرَجِکُم» (بحار الأنوار (ط – بیروت) ؛ ج2 ؛ ص247)
«یَا أَعْیُنَ اللَّهِ النَّاظِرَةَ وَ حَمَلَةَ مَعْرِفَتِهِ وَ مَسَاکِنَ تَوْحِیدِهِ فِی أَرْضِهِ وَ سَمَائِهِ وَ أَنْتَ یَا مَوْلَایَ وَ یَا حُجَّةَ اللَّهِ وَ بَقِیَّتَهُ کَمَالَ نِعْمَتِهِ وَ وَارِثَ أَنْبِیَائِهِ وَ خُلَفَائِهِ مَا بَلَغْنَاهُ مِنْ دَهْرِنَا وَ صَاحِبُ الرَّجْعَةِ لِوَعْدِ رَبِّنَا الَّتِی فِیهَا دَوْلَةُ الْحَقِّ وَ فَرَجُنَا وَ نَصْرُ اللَّهِ لَنَا وَ عِزُّنَا» بحار الأنوار (ط – بیروت) / ج99 / 93 ).
«وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَ فَرَجَنَا بِهِمْ وَ أَهْلِکْ عَدُوَّهُمْ مِنَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ وَ بَلِّغْ أَرْوَاحَهُمْ وَ أَجْسَادَهُمْ أَبَداً مِنِّی السَّلَامَ وَ ارْدُدْ عَلَیْنَا مِنْهُمُ السَّلَامَ وَ السَّلَامُ عَلَیْهِمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ. (بحار الأنوار (ط – بیروت) / ج99 / 159 ).
همانطور که احادیث بالا و احادیث فراوان دیگر بیان می دارند فرج شیعه در گرو فرج امام زمان و اهل البیت است و مادام که دوران عافیت اهل البیت نرسد، شیعیان نیز مزه عافیت نخواهند چشید.
وجه این محنت و عسرت مستمر و اجتناب ناپذیر، همانگونه که در روایات بیان شده است، آنست که جهان بطور کلی و جهان اسلام به نحو خاص، از همان عهد حضور امامان تا پایان دوران غیبت، تحت سلطه «دولة الباطل» قرار دارد؛ دولة الباطل اشاره به دورانی است که در آن، باطل گرایان به لحاظ جمعیت، نیروی اجتماعی، قدرت اقتصادی و نظامی بر حقباوران برتری و تفوق دارند. ممکن است شیعیان در دوره هایی در بخشی از جهان اسلام قدرتی را فراچنگ آورند، لکن این قدرتِ محدود به دلیل مبسوط الید نبودن امام عج، هیچوقت آن معادلهی بنیادین را که به نفع ظالمان و جانیان رقم خورده تغییر نمی دهد و هماره غلبه کلی با جانب باطل خواهد بود تا آنکه حضرت ظهور کند و دولت حق را تاسیس کند که از آن زمان به بعد معادله برعکس خواهد بود، و برای همیشه – به استثنای اندکی پیش از قیامت- اهل حق دست بالا را خواهند داشت. خلاصه آنکه اقامه دولت حق همان اقامه دولت امام زمان است و تنها با اقامهی امامتِ الهی است که فروعات آن و از جمله عدالت و امنیت در جهان اقامه خواهد شد و تنها در این زمان است که شیعیان به عدالت و امنیت و رفاه دست مییابند و از محنتها رها میشوند: «…فَقَالَ یَا إِبْرَاهِیمُ هُوَ الْمُفَرِّجُ لِلْکَرْبِ عَنْ شِیعَتِهِ بَعْدَ ضَنْکٍ شَدِیدٍ وَ بَلَاءٍ طَوِیلٍ وَ جَوْرٍ وَ خَوْفٍ فَطُوبَی لِمَنْ أَدْرَکَ ذَلِکَ الزَّمَان» (ایام الغیبة للنعمانی ؛ النص ؛ ص91).
اهل البیت با آگاهی غیبی از این واقعیت که تا پیش از ظهور، غلبه با اهل باطل خواهد بود، دوران غیبت را برای شیعه به عنوان دوران تقیه، به معنای پرهیز از درگیریِ فردی با جباران و عدم تحریک ایشان، و نیز به عنوان دوران «هدنه» ( آتش بس) به معنای پرهیز از درگیری و جنگِ ابتدایی در سطح کلان سیاسی-نظامی تعریف کرده اند؛ چرا که می دانند که اقدام شیعیان برای برهم زدن آن معادله و برچیدن بساط دولت باطل در دوران غیبت نه فقط بساط باطل را برنمی چیند و آن را به حاشیه نمی راند، بلکه بر محنتهای شیعیان و بر حقکشیهای دشمنان در حق ایشان و در حق دین و ایمان می افزاید. روایت ذیل که برای دلداری شیعیان صادر شده، حقیقت پیشگفته درباره غلبه باطل در دوران غیبت به خوبی بازگو کرده است: فَقَالَ: «یَا عَمَّارُ، الصَّدَقَةُ فِی السِّرِّ و اللَّهِ أَفْضَلُ مِنَ الصَّدَقَةِ فِی الْعَلَانِیَةِ، و کَذلِکَ وَ اللَّهِ عِبَادَتُکُمْ فِی السِّرِّ مَعَ إِمَامِکُمُ الْمُسْتَتِرِ فِی دَوْلَةِ الْبَاطِلِ، و تَخَوُّفُکُمْ مِنْ عَدُوِّکُمْ فِی دَوْلَةِ الْبَاطِلِ و حَالِ الْهُدْنَةِ أَفْضَلُ مِمَّنْ یَعْبُدُ اللَّهَ- عَزَّ و جَلَّ ذِکْرُهُ- فِی ظُهُورِ الْحَقِّ مَعَ إِمَامِ الْحَقِّ الظَّاهِرِ فِی دَوْلَةِ الْحَقِّ، و لَیْسَتِ الْعِبَادَةُ مَعَ الْخَوْفِ فِی دَوْلَةِ الْبَاطِلِ مِثْلَ الْعِبَادَةِ و الْأَمْنِ فِی دَوْلَةِ الْحَقِّ. ( کافی (ط – دار الحدیث) ؛ ج2 ؛ ص139).
و در روایت دیگری امام به شیعه ای که از عقوق فرزندان و جفای بستگان شکوه می کرد از لزوم صبر در دولت باطل سخن می گوید: « فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع یَا هَذَا إِنَّ لِلْحَقِّ دَوْلَةً وَ لِلْبَاطِلِ دَوْلَةً وَ کُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا فِی دَوْلَةِ صَاحِبِهِ ذَلِیلٌ وَ إِنَّ أَدْنَی مَا یُصِیبُ الْمُؤْمِنَ فِی دَوْلَةِ الْبَاطِلِ الْعُقُوقُ مِنْ وُلْدِهِ وَ الْجَفَاءُ مِنْ إِخْوَانِهِ وَ مَا مِنْ مُؤْمِنٍ یُصِیبُهُ شَیْءٌ مِنَ الرَّفَاهِیَةِ فِی دَوْلَةِ الْبَاطِلِ إِلَّا ابْتُلِیَ قَبْلَ مَوْتِهِ إِمَّا فِی بَدَنِهِ وَ إِمَّا فِی وُلْدِهِ وَ إِمَّا فِی مَالِهِ حَتَّی یُخَلِّصَهُ اللَّهُ مِمَّا اکْتَسَبَ فِی دَوْلَةِ الْبَاطِلِ وَ یُوَفِّرَ لَهُ حَظَّهُ فِی دَوْلَةِ الْحَقِّ فَاصْبِرْ وَ أَبْشِرْ» (کافی، ج2، ص 447).
کناره گیری اهل البیت از مدیریت هرگونه جنگ و جهاد در دوران غیبت که البته استمرار سیره ایشان در عهد حضور نیز هست، از روی عافیت طلبی برای خود و شیعیانشان یا از روی استنباط حکم شرعی از ظواهر قرآن و سنت نیست؛ بلکه از روی علم و امر الهی است (در اصول کافی بابی در این باره وجود دارد). اهل البیت بر اساس همین علم یعنی بر اساس علم به امکانناپذیر بودن تغییر معادلهی قوا به نفع حق و حقیقت در دوران غیبت، برای شیعیان در سطح کلان تنها دو وظیفه تعریف کرده اند: حفظ کیان خود و حفظ ایمان خود. همهی وظایف دیگر محدود و معطوف به این دو وظیفه اند و در نتیجه همه اقدامات شیعه حتی در بعد سیاسی از قبیل تشکیل حکومت و اتخاذ مواضع سیاسی باید معطوف به این دو وظیفه بنیادین باشد. فراروی از این دو وظیفه و تلاش برای بسط حق و عدالت در جهان بطور کلی و جهان اسلام بهنحو خاص ثمره ای جز ازدیاد محنت برای شیعیان و جریتر شدن ظالمان و افزایش ظلم و کفر ایشان ندارد. درواقع، اهل البیت وظایف شیعیان را در دوران غیبت ناظر به وضعیت واقعی جهان اسلام و معطوف به نتایج مثبت و قابل تحقق برای کیان و ایمان شیعه تعریف کرده اند، و نه فارغ از آن چه رسد به ناقض آن. تمسک به عمومات و اطلاقات قرآن و سنت برای فراروی از محدودیتهایِ مورد تاکید در روایات خاص، خلاف سیره اهل البیت در دوران حضور و دوران غیبت است. اگر قرار بود این عمومات و اطلاقات برای کسی وظیفهای افزون بر آنچه در روایات اختصاصیِ دوران غیبت آمده تعریف کند امام زمان نخستین کسی بود که بدانها عمل می کرد.
به رغم آنکه وضعیت اولیه شیعه در دوران غیبت محنت و خوف و عسرت است، شیعیان میتوانند با عمل به توصیههای اهل البیت از مرارت این دوران بکاهند و بر عافیت آن بیفزایند که از جمله می توان به دو توصیه اشاره کرد:
نخست: پرهیز از متعرض شدن به دشمنان مقتدر اهل البیت و به تعبیری پرهیز از تلاش برای تغییر بنیادین معادلهی قدرت در سطح جهان اسلام و جهان بهطور کلی: عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: الْغَبَرَةُ عَلَی مَنْ أَثَارَهَا هَلَکَ الْمَحَاضِیرُ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ وَ مَا الْمَحَاضِیرُ قَالَ الْمُسْتَعْجِلُونَ أَمَا إِنَّهُمْ لَنْ یُرِیدُوا إِلَّا مَنْ یَعْرِضُ لَهُمْ ثُمَّ قَالَ یَا أَبَا الْمُرْهِفِ أَمَا إِنَّهُمْ لَمْ یُرِیدُوکُمْ بِمُجْحِفَةٍ إِلَّا عَرَضَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُمْ بِشَاغِلٍ ثُمَّ نَکَتَ أَبُو جَعْفَرٍ ع فِی الْأَرْضِ ثُمَ قَالَ یَا أَبَا الْمُرْهِفِ قُلْتُ لَبَّیْکَ قَالَ أَ تَرَی قَوْماً حَبَسُوا أَنْفُسَهُمْ عَلَی اللَّهِ عَزَّ ذِکْرُهُ لَا یَجْعَلُ اللَّهُ لَهُمْ فَرَجاً بَلَی وَ اللَّهِ لَیَجْعَلَنَّ اللَّهُ لَهُمْ فَرَجاً (الکافی، ج8، ص 273).
دوم: انتظار فرج که طبعا درباره کسی صدق می کند که از طرفی محنت دوران غیبت را درک و احساس میکند و از طرف دیگر چشم انتظار بر در نشسته است: «عن أبی الحسن الرضا ع قال سألته عن شیء فی الفرج، فقال: أ و لیس تعلم أن انتظار الفرج من الفرج- إن الله یقول: «فَانْتَظِرُوا إِنِّی مَعَکُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِینَ» (تفسیر العیاشی / ج2 / 138). به نظر میرسد که این قبیل روایات از فرجهای سطحیای سخن میگویند که در دریای طوفانی و محنتانگیز دوران غیبت میسر است.
شیعیان در تبعیت از رهنمودهای اهل البیت برای دوران غیبت نباید از اشتلم و هوکردنهایِ روشنفکرانی از قبیل #دکتر_شریعتی که مفاهیم و آموزههای شیعی از قبیل امامت، مهدویت و #انتظار را وارونه معنا میکنند هراسی به خود راه دهند. امثال ایشان از اینکه شیعه به وصف شیعه بودن اختصاصا برای خود مصلحتاندیشی کند برمیآشوبند و بر آن انگ و برچسب #فرقهگرایی میزنند؛ در حالیکه جاهلا یا عامدا بر این نکته چشم میپوشند که شیعیان به عنوان مظلومترین گروه در جهان اسلام حتی از منظر انسانیِ صرف نیز نیازمند حمایت مضاعفاند. تاوانی که شیعه از قِبَلِ تبعیت از ایشان میپردازد به مراتب بیش از تاوانِ تحمل تحقیرهای ایشان است.
امداد توران
15/شعبان/1441 21/ فروردین/1399
ثبت دیدگاه شما