در نشست نقد کتاب «قرآن و نخستین ادوار تفسیری شیعه امامیه» عنوان شد؛
«قرآن و نخستین ادوار تفسیری شیعه امامیه» رویکردی تاریخی دارد/ مترجمان به سراغ ترجمه آثار جدیدتر بروند
گرامی در نشست نقد کتاب «قرآن و نخستین ادوار تفسیری شیعه امامیه» ضمن رد رویکرد پدیدارشناسی این کتاب گفت: این کتاب تقریباً 30 سال قبل با رویکرد تاریخی منتشر شده و به مترجمان پیشنهاد می کنم به سراغ ترجمه آثار جدیدتر بروند.
نشست نقد و بررسی و معرفی کتاب «قرآن و نخستین ادوار تفسیری شیعه امامیه»، نوشته مئیر بَراَشر، شنبه چهارم اردیبهشت با حضور حجتالاسلام والمسلمین محمدعلی مهدویراد، سیدمحمدهادی گرامی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و سیدمحمدعلی طباطبایی بهعنوان منتقد و نصرت نیلساز مترجم اثر در خانه کتاب و ادبیات ایران، برگزار شد.
ترجمه فارسی اینکتاب، اسفند سال ۹۹ بهقلم نصرت نیلساز و پریسا عسکری سمنانی بهعنوان یکی از کتابهای مجموعه مطالعات اسلامی نشر حکمت منتشر و راهی بازار نشر شد.
حجتالاسلام والمسلمین محمدعلی مهدویراد در ابتدای این نشست با اشاره به نکاتی درباره ترجمه کتاب «قرآن و نخستین ادوار تفسیری شیعه امامیه» گفت: ترجمه این اثر کار سهل و ممتنعی است؛ یعنی از یک طرف اینگونه پنداشته میشود که این کار توسط شخصی که زبان مقصد و مبدأ را میداند، انجام میشود، بنابراین کار راحتی است، اما مسأله حساستر است و متأسفانه اگر به ترجمههای عربی دقت کنید، اشکالات بسیاری در آنها وجود دارد و در اینجا مشخص میشود که ترجمه از زبان مبدأ به مقصد کار سنگینی است و درست است که مترجم کارش انتقال محتوای کتاب مبدأ به مقصد است و مترجم میتواند صرفاً کتاب را ترجمه کند و با درست یا نادرست بودن محتوا کاری نداشته باشد، اما باید توجه کنیم که همیشه کتاب را متخصصان نمیخوانند و برخی اشتباهات، مشکلات جبران ناپذیری به بار میآورد.
وی در ادامه در رابطه با تفسیر عیاشی افزود: در رابطه با این تفسیر، نویسندهها با قاطعیت میگویند که خیلی از علمای بزرگ از قسمت دوم آن خبر نداشتند، در حالی که علامه طباطبایی در مقدمهای که در چاپ اول نوشتهاند، گفتهاند که این تفسیر به صورت کامل در بعضی از مجموعههای خطی غرب کشور وجود دارد.
حجتالاسلام مهدویراد اظهار کرد: در بخشی از کتاب عناوینی مانند افزون واژگان و اختلاف قرائت آمده است و مترجمان در پاورقی نکتهای گفتهاند و من هم در مقدمه مطلبی عنوان کردهام و مکرر مترجمها به مطلبی که من گفتهام ارجاع دادهاند. ظاهراً این تحولات کاربردی در واژهها، در میرایی، زندهکردن و چاق و لاغرکردن واژهها مؤثرند.
وی بیان کرد: هم در تفسیر طبری و هم در ادامه طبری، شیخ طوسی به صراحت مطلب بسیار توجه داشتهاند و به نظر میرسد که ترجمه کارهایی که درباره تفاسیر شیعه انجام میشود باید با تأمل و توجه صورت پذیرد.
نصرت نیلساز، مترجم کتاب نیز انگیزه ترجمه این اثر را مربوط به دورهای که در مقطع کارشناسی ارشد مشغول به تحصیل بوده عنوان کرد و گفت: در آن زمان خیلی از مدت انتشار کتاب نمیگذشت، اما به دلایلی این کار به تعویق افتاد و در زمانی که من عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس بودم یکی از دانشجویانم که دوره کارشناسی را در رشته ترجمه زبان میگذراند، بهعنوان موضوع پایاننامه ترجمه بخشهایی از کتاب را انجام داد و قاعدتاً باید نقدی هم انجام میشد اما در حدی که از دانشجوی کارشناسی ارشد انتظار میرود، بخاطر اینکه بحث حساسی است و ظاهراً بخشهای مختلف کتاب در دانشگاههای مختلف به عنوان پایاننامه ارشد ترجمه و چاپ شده است.
وی اظهار کرد: اما اگر بخواهم درباره محتوای کتاب صحبت کنم با توجه به اینکه دو نفر کار ترجمه را انجام دادند، کار بسیار دشوارتر بود و با توجه به اینکه خانم عسگری بهره زبانی خوبی داشتند، اما متن بسیار تخصصی بود و سطر به سطر ترجمهها را ویراستاری میکردیم البته هرکاری بدون غلط نیست و امیدواریم که این اثر کمترین غلطها را داشته باشد و سعی کردهایم اثر را به فهم خواننده فارسیزبان نزدیکتر کنیم، اما قاعدتاً چون کار تخصصی است افرادی که کتاب را میخوانند باید یک دانشی در این زمینه داشته باشند تا بتوانند با کتاب ارتباط برقرار کنند.
نیلساز افزود: در مورد اصل کتاب، آغاز مطالعات تفسیری در غرب به دهههای پایانی قرن 19 میرسد و نویسنده هم در مقدمه کتاب میگوید در «تاریخ قرآن نولدکه» فقط اشاره کوتاه به تفاسیر شیعه شده است تا اینکه در سال 1921 کتاب دیگری درمورد گرایشهای تفسیری میان مسلمانان منتشر شد که آنجا هم ذیل تفاسیر فقهی به طور خیلی مختصر به روشهای تفسیری میان مفسران شیعه امامیه اشاره میشود.
وی عنوان کرد: متأسفانه حجم مطالعات شیعی بسیار اندک است و از سال 1977 به بعد توجه شیعه به محیطهای آکادمیک غربی بیشتر شد و جالب اینجاست که منطقهای که در آنجا به شیعهپژوهی بیشتر توجه میشود، فلسطین اشغالی و دانشگاه اورشلیم است و کلبرگ هم استاد این دانشگاه است و بَراَشر هم شاگر کلبرگ است و در واقع ترجمهای که صورت گرفته ترجمهی ترجمه است؛ یعنی اساساً رساله دکتری آقای بَراَشر در سال 1991 به زبان عبری نوشته شده و سپس ترجمه انگلیسی صورت گرفته و کاری که بَراَشر کرده توصیفی از تفاسیر کهن شیعه امامیه بوده است.
مترجم کتاب «قرآن و نخستین ادوار تفسیری شیعه امامیه» بیان کرد: مهمترین فصل کتاب که میتوان به آن اشاره کرد، فصل سوم است که به روشهای تفسیری آل بویه اشاره میکند که مهمترین مبنای مفسران این بوده که در زمینه تفسیر قرآن، مرجعیت از آن ائمه(ع) است و به همین ترتیب روی دیگر سکه این بوده که تفاسیر غیر شیعی باطل هستند، بخاطر اینکه کسی اجازه ورد به بحث تفسیر را ندارد.
وی افزود: نکتهای که مهم است و تعبیر جالبی که بَراَشر به آن اشاره میکند این است که یکی از کارهایی که در تفاسیر شیعه صورت میگیرد، رمزگشایی از برخی کلمات و عبارات قرآن است و جالب این است که کار مفسر رمزگشایی است، اما مفسران خودشان هم به زبان رمز سخن میگویند و انتظار دارند هر شیعهای بتواند آن را درک کند.
نیلساز گفت: فصل چهارم کتاب درباره اصل امامت است، با اینکه در کتاب اشاره میکند که در تفاسیر شیعه به مسائل کلامی علاقه چندانی وجود ندارد، اما منظور از این عبارت این است که اگر چه وارد بحثهای نظری تفصیلی نمیشود، اما روایات ائمه دستمایه همه اندیشهورزیهای کلامی بوده که بعدها صورت گرفته است.
وی تصریح کرد: همچنین در کتاب به ویژگیهای امام و وظایف شیعه در برابر امام اشاره شده است و درمورد وظایفی که نسبت به امام وجود دارد، یکی از مهمترین وظایف دینی در عقاید امامیه، وظیفه شناخت امام است و در روایات مؤمنی که بدون شناخت امامش زندگی کند به مرده تشبیه شده و البته این روایت در منابع اهل سنت هم وجود دارد.
نیلساز خاطرنشان کرد: مسأله دیگر، مسأله مودت است که در این تفاسیر به آن تأکید شده که در واقع تجلی جنبه عاطفی رابطه شیعه با امام است و تأکید بر این میشود که قلبی که حب امام را دارد حب مخالف امام را نمیتواند در قلبش داشته باشد. وظیفه دیگر که در مورد شیعیان نسبت به امام مطرح میشود وظیفه ولایت یعنی وفادای نسبت به امام است و تأکید زیادی میشود که اعمال اعتقادی اهمیت زیادی دارند و اعمالی که به مناسک برمیگردد اهمیت کمتری دارد.
سیدمحمدهادی گرامی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در رابطه با ترجمه کتاب «قرآن و نخستین ادوار تفسیری شیعه امامیه» گفت: در خصوص ترجمه این کتاب، در ابتدا سؤالی درباره عنوان کتاب پیش میآید که ادوار تفسیر شیعه امامیه اینجا چه نقشی دارد؟ به نظر من، علیرغم اینکه کتاب بسیار ارزشمند است، اما اصطلاح «ادوار تفسیر شیعه امامیه» برای آن صحیح نیست، زیرا این کتاب دربردارنده نکات و فوایدی درباره تفسیر شیعه امامیه است. کتاب تقریباً 30 سال قبل منتشر شده و چه بسا اگر کتاب دیگری با این موضوع داشتیم به مترجم محترم کتاب توصیه میکردم این کتاب را ترجمه نکند، اما از این جهت که کتاب دیگری نداریم، کار خوبی بوده که انجام شده است.
وی افزود: در عنوان انگلیسی کتاب هم به نظر میرسد، ادوار بهکار نرفته، حال اینکه چگونه ادوار تفسیری به کار برده شده، ممکن است جنبه مارکتینگ داشته باشد، اما درواقع پاشنه آشیل کتاب است که در ابتدا فکر میکردم نویسنده این عنوان را گذاشته اما بعد متوجه شدم که کار مترجمان است.
گرامی بیان کرد: بحث دیگر که در مقدمه کتاب و در پشت جلد آمده، روش نویسنده است که روش پدیدارشناختی معرفی شده و من فکر نمیکنم نویسنده این مطلب را طرح کرده باشد و بهنظر میرسد ما مشکلی در فضای مطالعات اسلامی برای فهم پدیدارشناسی داریم.
وی افزود: اصطلاح دیگری که در ترجمه اثر به چشم میخورد، عنوان «علم غیب» است که قابل تأمل است و ما تقریباً تا عصر شیخ مفید کسی را نداریم که باور به علم غیب داشته باشد و تعجب کردم که نویسنده کتاب چگونه این موضوع را مطرح کرده است.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی درباره محتوای کتاب گفت: آنچه در این کتاب مد نظر نویسنده بوده، ادوار تفسیری نیست. وقتی میگوییم ادوار تفسیری باید ارزش مقایسهای و طبقهبندی وجود داشته باشد. هرشخصی که در حوزه تحصیلات تکمیلی علوم قرآن وارد شود، میداند تفاسیر کهن امامیه داریم که ویژگیهای خاصی دارند و اما متأسفانه کار جدی در این حوزه انجام نشده است و در فصل چهارم که درباره نهاد امامت و برائت صحبت میشود باید مشخص شود کدام جریان بودهاند.
وی عنوان کرد: در بحث مکتب به نظر میرسد در ویژگیهای تفسیری باید گرایشهای جریانی و اجتماعی مفسر در هسته قرار گیرد. اما آنچه در این اثر مشاهده میشود بهعنوان مثال در صفحه 53 کتاب به روش متنی و تمثیلی اشاره شده در حالی که باید مشخص شود، کنشگران اینها چه کسانی بودهاند و اینکه در صفحه 52 هدف پژوهش، ارزیابی ویژگیها و روشهای تفصیلی امامیه عنوان شده در حالی که این هدف حاصل نشده است.
گرامی بیان کرد: در شیعه امامیه چهار گرایش تفسیری داشتهایم. یک گرایش تأویل و تنزیل بوده و بعد یک گرایش تفسیری با عنوان تحریف و تنزیل اضافه میشود و در صده چهارم و پنجم بازگشت به عقلگرایی داریم.
وی تصریح کرد: مباحث مهمی وجود دارد که در این کتاب به آنها پرداخته نشده و جای تعجب دارد، کتابی درباره تفسیر تشیع نخستین چاپ شده باشد در حالی که درباره ظاهر و باطن فقط یک صفحه بحث کرده است و یکی از اشکالات عمده کتاب، استفاده از منابع و مکتوبات است. ایشان دوره متقدم تفسیری شیعه را بررسی کرده، اما یک سری متون مهم را در کارش نیاورده، مثلاً تفسیر امام حسن عسگری(ع) و … آیا می توان بدون در نظر گرفتن بخش جدی از داده ها به تحلیل دقیق برسیم؟
سیدمحمدعلی طباطبایی که بهعنوان منتقد در این نشست حضور داشت، گفت: از قدیمی بودن کتاب که بگذریم، ترجمه این اثر اقدامی شایسته است و همه موارد از جمله مباحث کیفیت چاپ، صفحهآرایی، فونتها و همه آنچه از یک ناشر ممتاز انتظار میرود و ویراستگی متن به خوبی رعایت شده است و مشخص است مترجمان به ظرایف کار توجه داشتهاند و ارجاعات نیز کاملاً درست است و همه اینها باعث میشود این کار را به عنوان ترجمه خوب بشناسیم.
وی با اشاره به رویکرد تاریخی این کتاب اظهار کرد: از اینها که بگذریم اشکالات بسیار ریزی در کتاب وجود دارد که باید برطرف شود. دسته اول از اشکالات، اشتباه در شمارهگذاریهاست، مثلاً در صفحه 40 پاورقی 5 اشتباه درج شده است. در صفحه 157 پاورقی 1 و 2 شمارهگذاری برعکس انجام شده و در صفحه 155 در پایان پاراگراف اول، اعراب «مودتنا» اشتباه گذاشته شده است. دسته دیگر نیز اغلاط تایپی هستند، مثلاً در صفحه 56 پاراگراف اول «کلبرگ» به اشتباه «کتبرگ» نوشته شده و مورد دیگر اینکه کروشه زیاد گذاشته شده و مشخص نیست کدام کروشه را مترجم و کدام را مؤلف گذاشته است.
طباطبایی تصریح کرد: مهمترین اشکالات اغلاط ترجمه ای است که احتمالاً در متن اصلی وجود داشته، اما برخی اشکالات بنظر میآید از سوی مترجم باشد. البته ترجمههای دیگر از کتاب نیز در راه است ولی امیدواریم مترجمان به سراغ ترجمه آثار جدیدتر بروند.
ثبت دیدگاه شما