اگر سیرتحصیلات علمى و زندگى خودتان را براى آشنایى محققان بیان بفرمایید، خوشحال خواهیم شد.
پروفسور ایوب: بنده محمود ایوب،متولد جبل آمل لبنان هستم. من تحصیلات دانشگاهى خود را در دانشگاه آمریکایى بیروت شروع کردم که حاصل آن اخذ لیسانس در تاریخ فلسفه غربى بود. پس از آن، در سال 1964 م. به آمریکا رفتم و در دانشگاه پنسیلوانیا در فیلادلفیا فوق لیسانس خود را در اندیشه دینى (Relegous thought) گرفتم سپس به دانشگاه هاروارد، حیات بولتون، دانشگاه خیلى مشهور و مهم در آمریکا رفتم و تحصیلات دکترى خود را آغازکردم و درسال1975 م. درجه دکترى رادر تاریخ مقایسه ادیان گرفتم. تز دکترى بنده راجع به عاشوراى حسینى بود. در واقع، تز من درباره عاشورا، خلوص عاشورا و عزادارى و اندیشه عاشورا و به اصطلاح الهیات عاشورا بود. و این تز دکترى بنده منتشر شد. الان به اصطلاح، یک منبع و مصدر مهمى از لحاظ اندیشه شیعه به زبان انگلیسى مىباشد. پس از اخذ درجه دکترى تدریس خود را در دانشگاه کالیفرنیا و بعدا در دانشگاه تورنتو کانادا و در مکگیل آغاز کردم. و از 1988 م. به دانشگاه تمپل در فیلادلفیا رفته و به عنوان پروفسور، در معارف اسلامى و مقایسه ادیان تدریس مىکنم و قصد دارم که تا آخر عمر در این زمینه تحقیق و تدریس کنم.
جناب پروفسور! شما بیشتر در چه زمینه اى تدریس مى کنید؟
پروفسورایوب: بله،ما در آمریکا یک دانشکده اسلام شناسى معینى نداریم ولى، ما یک دپارتمان ادیان شناسى داریم که در این دپارتمان یک برنامه مفصل درباره اسلام شناسى داریم. در این دپارتمان ما دو نفر هستیم; یکى آقاى خالد سلافکین شیب، آمریکایى سفید پوست هست که مسلمان شده است و خیلى خوب تحقیق و تدریس مى کند. ایشان در زمینه حدیث، فقه، تاریخ و سیره پیامبر(ص) تدریس مى کند. بنده هم در زمینه معارف قرآن، تفسیر، تصوف، عرفان، فلسفه، کلام، فرق تدریس مى کنم و دانشجویان زیادى از کشورهاى مختلف دنیا داریم که اینها تزهاى خود را پیرامون ادیان مختلف دنیا و نیز کشورهاى مختلف دنیا مى نویسند و ما از این بابت اطلاعات زیادى کسب مى کنیم.
جناب پروفسور! شما که در زمینه تفکرات شیعى تحقیق و تدریس دارید، برخورد غربیان با دین، به خصوص شیعه را در حال حاضر چگونه مىیابید، چه در محافل آکادمیک و چه مردم عادى؟
پروفسور ایوب: تقریبابعدازجنگ جهانى بود که تحقیقات علمى غربیها و اهتمام آنان به تشیع کم شد. در آن زمان براى همه مستشرقین، اسلام، یعنى اسلام اشعرى و مىگفتند که خوب، اسلام تشیع یک حرکت فارسى و ایرانى بود و اسلام شیعى فعلا مطرح نیست و این کم کم عوض شد و حالا اهتمام به فکر و تاریخ و عقیده تشیع بیشتر مىشود. ولى مى توانم بگویم که غربیها هنوز ایدئولوژى تشیع را نمى فهمند. همین که آقاى آیت الله مصباح یزدى فرمودند که غربیها فکر مى کنند که «ولایت فقیه» یعنى، یک سلطه مطلق که هیچ آزادى در آن نیست. ولى، ما باید به ارائه و معرفى تشیع به جهانیان کمک کنیم.
خانم من، تز دکتراى خود را درباره تاریخ اندیشه تشیع مىنویسد. ایشان هم افکارى نو دارند. انشاءالله، به کمک هم ما به معرفى تشیع کمک خواهیم کرد و ایشان هم به بنده در این زمینه کمک مىکنند. چون بنده فارسى خوب بلد نیستم و ایشان از من بهتر فارسى مىتوانند صحبت کنند.
باتوجه به اینکه فرمودید اسلامى که در آنجا مطرح بوده بیشتر اسلام اشعرى بودهاست، پس به چه علتبیشتر جوانها به تشیع – حداقل براى مطالعهاش – روى آورده اند؟
پروفسورایوب:بله،اکثرمحققین جوان و مردمى که مبتدى هستند، بیشتر به تصوف علاقه دارند ولى، حالا اسلام منحصر به اسلام اشعرى نیست و اهتمام به تصوف و تشیع و عرفان و اینها زیاد است.
الآن خانم بنده دردانشگاه پنسیلوانیا، ادبیات تدریس مى کند و دانشجویان زیادى هستند که به اسلام شیعى و ادبیات فارسى و… اهتمام مى ورزند و این روند هر روز شتاب بیشترى مى گیرد.
با توجه به اینکه حداقل افراد زیادى مىخواهند درباره تشیع تحقیق کنند، به نظر شما چه راههایى براى ارائه و معرفى تشیع در مقطع کنونى جهانى، وجود دارد؟
پروفسور ایوب: بله، به نظر من این یک چیز مهمى است. مىدانید که در آمریکا جمعیت کلیمىها، در دانشگاههاى بزرگ و یا دانشکدههایى که خیلى بزرگ نیستند، یک کرسى براى یهودیان تاسیس کردهاند، من فکر مىکنم و خدمت رهبر انقلاب اسلامى در دیدارى که با ایشان داشتیم گفتم که ما در آمریکا به تاسیس کرسی هایى براى اسلام شناسى، به خصوص تشیع شناسى براى معارف شیعه و معارف اسلامى احتیاج داریم. راه دیگر معرفى تشیع، انتشارات کتابها و اینهااست. مثلا از بهترین کتابهایى که من درباره تشیع دیدهام کتابى از یک بهایى انگلیسى اصالتا ایرانى است. با این که در رشته پزشکى تحقیق مى کند اما،این کتاب را نوشته است. من و از کتاب ایشان که درباره «فکر و تاریخ تشیع» است، استفاده مى کنیم. کتابها براى معرفى تشیع بسیار مهم است.همچنین سمینارها و کنفرانسهاى بین المللى هم خیلى مهم است.
تحقیق و مطالعه اسلام براى ما مسلمانها کاملا طبیعى است. به دلیل این که با عقیده ما سازگار هست و براى تقویت عقیده خودمان اسلام را مطالعه مى کنیم. اما این سؤال هست که دانشجویان و محققین غربى که مسلمان نیستند، از مطالعه اسلام – اسلام به طور کلى و یا خصوص تشیع – چه انگیزهاى دارند؟
پروفسور ایوب: این یک تاریخ طولانی دارد که تقریبا از قرن17 تااواسط قرن20، اندیشمندان و محققین ومتشرقین دربارهاسلام تحقیق مى کنند. اینها اهداف واحدى ندارند. بعضى اهداف سیاسى دارند، بعضىها به اصطلاح کشیشهاى مسیحى و یهودى بودند که مى خواستند یهودیت و مسیحیت راترویج کنند و روى اسلام مطالعه مى کنند. ولى الآن، این عوض شده استبراى اینکه دانشجویان امروز هیچ انگیزه و هیچ هدفى ندارند. فقط مى خواهند دین اسلام و تمدن مسلمین رامطالعه کنند. بعضى از اینها یا مسلمان مىشوند یا حتى اگر هم مسلمان نشدند، علاقه مند به اسلام و مطالعه تمدن و فرهنگ اسلامى مى شوند ولى، هدف معین و واحدى ندارند. به طور کلى فکرمىکنم که معارف اسلامى در غرب الآن نسبتبه قبل بهتر است از 50 سال یا حتى 20 سال قبل خیلى بهتر شده است.
جناب پروفسور! شما دو سال پیش کنفرانسى در رابطه با اسلام شیعى در فیلادلفیا ترتیب دادید، بفرمایید انگیزه شما از این کنفرانس چه بوده است؟
پروفسور ایوب: انگیزه ما فقط معرفى شیعه بود ما که میسیونرى نیستیم. مامى خواهیم اسلام را معرفى کنیم. یک مؤسسهاى به نام «علوم عربى و اسلامى» هست که متعلق به کشور سعودى از دانشگاه امام محمد از عربستان است. و وقتى من به اینها گفتم که این کنفرانس را ما تشکیل مى دهیم، ایشان عصبانى شد. من گفتم که چرا عصبانى هستید؟ بعد از این کنفرانس، اگر شما مى خواهید با ما همکارى کنید تا یک کنفرانس درباره وهابیت ترتیب بدهیم، براى این که مردم و محققین اسلام، وهابیت را بشناسند. اینها هم کنفرانسى ترتیب دادند و ما شرکت کردیم. یک کنفرانس بى محتوا و بى فایده اى بود. وبه تبلیغ وهابیت مى پردازند.اما در عوض کنفرانس اسلام شیعى، کنفرانس بسیار خوب و پربارى بود. به خصوص که اندیشمندان و محققین اسلامى و شیعى ازایران و حوزه علمیه قم نظیر آیت الله مصباح در آن شرکت کردند و برخ ىاز اساتید دانشگاهى همدرآن شرکت کردند. خوب بود و ما استفاده کردیم.