دفاع از تراث و یک پیشنهاد؛ پاسخی به سید کمال حیدری
حجتالاسلام والمسلمین ابوالقاسم علیدوست در یادداشتی با موضوع «دفاع موجه از تراث» به سخنان سیدکمال حیدری که با موضوع “چالشهای پیش روی دین و مدرنیته در مواجه با ویروس کرونا” مطالبی را مطرح کرده است پاسخ داد.
تقریباً از تیرماه ۱۳۹۲ تا کنون کلیپهای متعددی از آقای سید کمال حیدری منتشر میشود. شاید اولین موردی بود که ایشان در تلویزیون الکوثر در رمضان ۱۴۳۴ مسئلهای را مطرح کرد که در واقع مسیر جدیدی از تفکر و رفتار وی را نشان میداد. مطابق آنچه در رسانهها هست؛ ایشان در آن برنامه بیان کرد که بسیاری از میراث روایی شیعه از کعب الاحبارها، یهودیان، نصرانیها و مجوسیها به ما رسیده است و شاید آخرین موردی که از وی منتشر شد و خود ما هم دیدیم اواخر تیرماه امسال بود که تحت عنوان “چالشهای پیش روی دین و مدرنیته در مواجه با ویروس کرونا” مطالبی را بیان کرد.
این کلیپها چند ویژگی دارند:( ویژگی که عرض میکنم منظورم شمارش ویژگیهای ارزشی نیست یعنی نمیخواهم هنجارشناسانه بحث و ارزیابی کنم. بلکه مقصودم هستی شناسانه و بیان واقعیتهایی است که وجود دارد) اولاً کلیپهای ایشان در شبکههای اجتماعی داخل و خارج حتی شبکهای مثل شبکه کلمه از وهابیت دست به دست میشود. بارها شده از دوستانی که نه دانشگاهیاند و نه حوزوی ولی کلیپهای ایشان را گوش کرده اند .
ویژگی دوم این است که ایشان به ساحتهای مختلفی ورود کرده است : فقه، اعتقادات، معارف، مسائل کلان و بنیادین و حتی مسائل ریز مثلا آیا ملاقات با امام زمان در عصر غیبت ممکن است؟ یا مطلبی که جناب شیخ مفید در مورد جناب صدوق بیان کرده است؟ تا بحثهایی کلانتر و عامتر و ویژگی سوم که در همه کلیپها دیده میشود در واقع نقد قرائتی از دین است که ایشان به عنوان قرائت رسمی مطرح میکند و نقد میکند.
انسان پرکاری است، در کار خود مصمم است، شبکه گستردهای از سایت و کانال و موسسه علمی فرهنگی دارد، شاگردانی دارد و کار میکند، در مدتی که ایشان وارد این فاز جدید شده (چون ایشان حدود ۱۰ سال با شبکه الکوثر فعالیت میکرد و معارف شیعه را آنجا مطرح میکرد اما بعد از رمضان ۹۲ رفت در یک فاز جدیدی که هنوز هم در این فاز قدم برمیدارد.) عدهای مدافع ایشان هستند و از وی دفاع میکنند. در مقابل در این مدت مخالفانی پیدا کرده و ردیههایی هم علیه وی نوشته شده است.
من رصد میکردم فضاهای مجازی را شاید اولین ردیه از یکی از مراجع بود که در شهریور ۹۲ وقتی راجع به ایشان و کار ایشان سوال میکنند. آن مرجع نظر و نقد خود را ضد او بیان میکند. یکی از آیات در سال ۹۶ مطالبی را علیه او مطرح میکند. محتواها را بعد عرض میکنم. گروه مجازی به نام “بن بست” هست که از دی ماه ۹۶ تا جایی که من خبر دارم فعال است و مطالبی را علیه ایشان و رفتار او دارد. یکی از علمای عراق است که در اردیبهشت ۹۷ مطالب تندی را بیان میکند تا آخرین مورد هم بعد از تیر امسال بود که وقتی ایشان چالشهای پیشرو را در اواخر تیرماه مطرح کرد برخی از فضلای حوزه و دانشگاه به ایشان جوابهایی دادند. اینکه چرا بنده وارد میشوم به دو جهت است: اولا هنوز ناگفتهها زیاد است. ثانیا بنده مسئولیت کرسیهای نقد، نوآوری و نظریه پردازی را از طرف شورای عالی انقلاب فرهنگی در بخش علوم نقلی دارم و با توجه به این مسئولیت، آخر کار یک پیشنهادی دارم که فکر میکنم ورود بنده را توجیه کند. از کسانی که نسبت به کار، رفتار و شخصیت ایشان بیطرفاند که بگذریم دو دیدگاه را در اینباره میبینیم: بعضی معتقدند ایشان کارش درست است.
من آخرین دفاعی که موسسه علمی فرهنگی امام جواد(ع) در ۹۹/۵/۶ منتشر کرده (ظاهرا این موسسه وابسته به خود او است ) برای شما میخوانم:
آیتالله حیدری به خود دین و تشیع اشکال وارد نمیکند. به باور وی اصل دین، قرآن، پیامبر، اهل بیت به عنوان بهترین گرهگشا و حل کننده مشکلات کلان فکری، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه اسلامی و حتی جامعه بشری اند اما این فهم، برداشت و قرائت نادرست و نامعقول برخی از عالمان دین است که گاهی ناکارآمد و نقدپذیر میباشد. هدف اصلی آیتالله حیدری از طرح بحث مذکور و امثال آن ایجاد سوال در اذهان جامعه علمی و حتی عموم مردم جهت پویایی افکار و در گرفتن بحثهای تحلیلی و انتقادی میان موافقان و مخالفان میباشد. بعد مطرح میکند جامعهای که در آن سوال نباشد طرح شبهه نباشد ایستا میشود، بعد میگوید: حوزههای علمیه و عالمان دین بجای مذمتِ طرح اصل سوال به ارائه پرسشهای متقن بپردازند و از این رهگذر تبیینی معقول و اثربخش از دین در مواجهه با مشکلات جوامع بشری پیشرو نهند.
تجربه نشان داده که نمیشود جلوی طرح سوال را گرفت، بلکه باید اجازه طرح سوال، اشکالات و مناقشات را از طرف مردم و حتی خود مؤسسات داد و به ارائه پاسخهای مستدل، معقول و بروز پرداخت. این حرفی است که یک موسسه طرفدار یا وابسته به ایشان میزند. قهرا خود وی هم همینها را خواهد گفت. شاگردان ومریدان ایشان هم خواهند گفت.
در مقابل (من عذرخواهی میکنم خیلی سختم است بیان کنم ولی چون باید رعایت اعتدال و انصاف بشود طرف اول را که گفتم باید اشاره به طرف دوم هم داشته باشم) برخی به شخص ایشان و برخی به کار ایشان و البته بعضی هم به هر دو انتقاد دارند. یکی از آقایان آیت الله میلانی بیان میکند که حرفهایی که ایشان میزند یک شیعه نمیزند حتی به نظرم ایشان می گوید : ناصبی هم نمیزند بعد یک مورد را میآورد. گروه مجازی “بن بست” است که تحت عنوان “سرقتهای علمی” ایشان (من نمیخواهم در تعبیر تصرف کنم والا بکار نمیبردم) کتابهای ایشان و کتابهایی که ایشان از آنها گرفته میآورد و مقابله میکند. برنامه مفصلی است که در برج ۹۶/۱۰ مطرح و منتشر شده است. شاید از همه آنها تندتر صحبتی است که آقای سید یاسین موسوی از عراق مطرح میکند و بالاخره حرف بعضیها که میگویند: ما مطالب وی را ناصحیح و کار او را در خدمت دین نمی بینیم. بلکه به ضرر دین میبینیم.
ما کار به شخص ایشان نداریم و راجع به شخص ایشان صحبتی نداریم. ما در جایگاه خدای متعال ننشستهایم قسیم جنت و نار هم نیستیم حتی من نمیخواهم مقصر معرفی کنم حتی نمیخواهم توصیه و نصیحت کنم. لذا میرویم سراغ کار ایشان و جریانی که مشابه کار او است؛ به همین خاطر دیگرانی هم که شبیه ایشان رفتار میکنند در بحث کنونی من داخلاند.
من جریانی که ایشان دنبال میکند و دیگران هم با ایشان هستند جریان صالحی نمیبینم. اولا؛ نوع رفتار ایشان را ضدغرض خودش میدانم ثانیا؛ و نتیجه رفتار وی که حتی ممکن است مقصود او نباشد. موفق نمیبینم ثالثا.
ما یک جریانی امروز داریم سنتزدا؛ جریانی که میخواهد پایهها را خراب کند به زعم خود و مثلا بر اساس خرابه تراث یک بنیانی بسازد. وقتی مثلا جناب آقای سروش مطرح میکند که کل روایات ما خرافه است و روایات صحیح مثل یک انگشتری است در تلی از زباله این چه کار دارد میکند؟ یا وقتی جناب آقای حیدری مرتب حمله میکند به فقیهان، متکلمان و قرائتهای رسمی (که البته بعضا هم رسمی نیست، ممکن است برای فلان مداح باشد فلان روضهخوان باشد فلان مبلغ باشد که مثلا یکجا مطرح کرده یا نه حتی نظر مشهور هم باشد نظر فقهی هم باشد که من بعضی مواردش را قبول دارم) این جریان جریانی است که تراث را از بین میبرد.
دوم نوع رفتار: آیا این جور رفتار برای آفرینش تحول، برای نوآوری، برای نظریه پردازی موفق است؟ آیا به پیشرفت نگاه دینی کمک میکند؟ یا این یک عقبگرد است، یک نه بزرگ است؟ یعنی نوع رفتار برای اصلاح نگاههای دینی رفتاری است که نه عقل تأیید می کند، نه تجربه و نه نقل. بالاخره اثر این کار ایجاد تشکیک است که یک مورد خود ایشان نقل میکند میگوید: من وقتی که در فقه المرئه مطالبی راجع به زنان و حجاب مطرح کردم برخی به من نامه نوشتند که ما در حجابمان دیگر تردید جدی داریم «لقد وصلتنی رسائل متعدده تقول سیدنا هذه الابحاث التی تطرحونها فی فقه المرء أدّی بالبعض ان یشکک فی عقیدته أدی بعض الاخوات ان ینزعوا حجابهم أدی أدی…» موارد را میشمارد. این یک چیزیست که من فکر میکنم لامحاله مترتب است و اگر متصلبان بخواهند در آن مسیری که ایشان آن مسیر را باطل میداند و قرائت به قول خود رسمی دین میداند متصلب کند بهانه دست آنها بدهد و راه هر نوع نوآوری و نظریه پردازی و نقد را ببندد اینجور رفتارهاست. من برای اینکه وجدان مخاطبان را قدری بیشتر دخیل کنم به دو مورد از کلیپهایی که از ایشان منتشر شده و خودم گوش کرده ام برایتان عرض میکنم.
دقیقا وقتی که داعش موصل را گرفته بود ایشان یکدفعه در آن زمان وارد صحنه میشود و میگوید: خب داعش کذا و کذا، تکفیریها کذا تقصیر کیست مطرح میکند میگوید تقصیر. یا میگوید یکی از عوامل: فتاوایی است که برخی از فقهای ما یعنی شیعه در کتابهایشان دارند. بعد جواهر الکلام فقیه نجفی را باز میکند در آن بحثی که راجع به اهل تسنن دارد که غیبت اینها جایز است، میشود سبشان کرد، میشود لعنشان کرد ( همین جا عرض کنم بنده مدافع حرف صاحب جواهر نیستم و در درس خارج فقه هم در بحث غیبت آنرا رد کردهام ولی میخواهم عرض کنم این حرکت جناب آقای حیدری مبتلا به زمان پریشی است. داعش حمله کرده دارد جنایت میکند ایشان توپ را میاندازد در زمین فقهای شیعه که اینجور فتاوا باعث شده بدون اینکه اشاره کند که این فتوا در چه زمانی مطرح شده است) جهت اطلاع میگویم جناب صاحب جواهر در سال ۱۲۲۶ جواهر را شروع میکند.
نوشتن جواهر حدود ۳۰ سال طول میکشد. در سال ۱۲۵۷ یعنی ۱۰ سال قبل از وفات صاحب جواهر، جواهر تمام میشود و این دوران بعد از مقطعی است که وهابیت اهل تسنن حدود ۱۰ بار به عراق حمله داشته است. یعنی در سال ۱۲۱۶ حملهشان را شروع میکنند، وارد کربلا میشوند، حدود پنج هزار نفر را میکشند اقتلوا المشرکین وذبحواالکافرین این هم شعارشان است. وارد ضریح مطهر میشوند ضریح را نابود میکنند، غارت میکنند، قاذورات و کثافت داخل حرم میریزند و بعد از کشتار حدود پنج هزار نفر (چون مردم هم بعضیهایشان رفته بودند نجف میگویند عید غدیر بوده میرفتند نجف) از خلوتی شهر استفاده میکنند این جنایت را میآفرینند و میروند.
مجدداً در سالهای ۱۲۲۰ ـ ۱۲۲۱ـ ۱۲۲۲ـ۱۲۲۵ به عراق حمله میکنند. تا ۱۰ حمله را نوشتهاند. البته در برخی از حملهها قدری موفق بودند در بیشتر حملهها هم ناموفق بودند. جواهر سال ۱۲۲۶ شروع میشود به نوشتن.
این را هم اضافه کنید که آن زمان اینجور نبود که بگویند وهابیت، تکفیری، مکه، مدینه، این حرفها نبود. اهل تسنن را به سنیت مدینه و مکه میشناختند. امروزه اینها مرزبندی شدهاند. یعنی هرکاری اهل مدینه انجام میدادند اهل مکه هم انجام میدادند در کربلا به حساب اهل تسنن گذاشته میشد. در چنین فضایی صاحب جواهر آن فتوا را میدهد. آقای حیدری! اگر جواهر خوانده میشود با غلظت هم خوانده میشود این مقطع زمانی تألیف هم گفته بشود.
حالا گفته نشود چرا صاحب جواهر تفکیک نکرده آن زمان. کی تفکیک میکرد ؟! شما از کدام فقیه نامی سراغ دارید که یک فتوایی داده باشد برای قتل اهل تسنن؟ حالا یک گوشهای یک کسی چیزی گفته باشد من دفاع نمیکنم اگرچه سراغ ندارم.
امروزه چه کسی عراق را نگه داشته است که حمام خون راه نیفتد. یکی از آقایان عربستانی گفت اگر آیتالله سیستانی فکر علمای ما را داشت در عراق حمام خون راه میافتاد. مورد دیگر این است که یکدفعه ما دیدیم سال ۹۸ بود یک کلیپی از ایشان منتشر شد. وی در این کلیپ کتابی را میآورد که شیخ مفید در این کتاب راجع به جناب صدوق شیخ صدوق چه نوشته است؟ بعد عبارت جناب مفید را میخواند که مفید گفته است ایشان دیوانه است. یعنی صدوق. تکلیف از او ساقط است. بعد میگوید داوری کنید یا شیخ مفید دارد خلاف میگوید یک بزرگی را متهم میکند به دیوانگی و چی و چی؟ یا شیخ صدوق اینجوری است و شیخ مفید درست میگوید. اگر شیخ مفید نامربوط حرف میزند چه صلاحیتی دارد؟ اگر شیخ راست می گوید و شیخ صدوق اینطور است شما دینتان را دارید از روایات و کتابهای صدوق میگیرید.
در ارزیابی این کار آقای حیدری باید گفت کتابی که ایشان عرضه میکند، “النکت الاعتقادیه” است که داخل آن کتاب عدم سهو نبی است و به شیخ مفید منسوب است ولی در صحت انتساب این کتاب به شیخ مفید بحثهای جدی است. شیخ علی نواده شهید ثانی میگوید تأمل جدی دارم در اینکه این کتاب از شیخ مفید باشد. حاج آقا بزرگ تهرانی که ایستاده بر قله شناخت کتاب و مؤلف است میگوید: تأمل شیخ علی به جاست. مخصوصا که جزء تألیفات شیخ مفید چه نجاشی که تألیفات او را میشمارد و در مقام حصر هم هست چه، خود شیخ مفید وقتی کتابهایش را میشمارد اصلا نامی از این کتاب نمیبرد.
در جاهای دیگر وقتی شیخ مفید از شیخ صدوق یاد میکند با احترام تمام یاد میکند. از معاصران کسانی هستند که استاد این فن هستند و تأمل جدی دارند در این کار. جناب آقای حیدری اینها هم گفته بشود!!! بله یک کتابی چاپ شده مگر ما کم کتاب داریم که گاهی به نام افراد چاپ شده ولی انتسابش به آن افراد معلوم نیست. مگر اشعثیات که منسوب به ابن اشعث است مگر مشکوک نیست. اینها نمونههای کاری جناب آقای سید کمال حیدری است. جناب آقای حیدری، دوستان شما و حتی کسانی که مثل شما کار میکنند: لاتقف مالیس لک به علم. بنا شد من نصیحت نکنم ولی بگذارید این آیه را برای خودم بخوانم. لاتقف مالیس لک به علم ان السمع و البصر و الفؤاد کل اولئک کان عنه مسئولا. آقای حیدری نوآوری اصلاح نگاههای دینی ادب دارد، شرائط دارد :
۱.احترام به تراث گذشتگان. این طور نیست که تراث گذشتگان همه خرافه باشد همه غلط باشد باید آن ارزشها را پررنگ کرد و ذکر نمود.
۲. رعایت هنجارهای علم. هر علمی هر پدیدهای هنجار خودش را دارد .
۳.صداقت و پرهیز از راست ناقص و عدم شفافیت
۴.زمان و مکان در نظر گرفته بشود. شناخت اقتضائات زمان و مکان.
۵.بحث را در جوامع علمی مطرح کردن.
من این اشکال را با برخی از سخنرانان خارج از کشور هم دارم. یک دانشجو با همه احترامی که دارد برای این بحثها گاهی عوام است. همینطور که ماها برای فیزیک و شیمی و زیست و ریاضی عوامیم. کسی نمیتواند بگوید اینها باهم فرق دارند. خیلی از موارد فرق نمیکند. این دو موردی که من راجع به فتوای صاحب جواهر و النکت الاعتقادیة عرض کردم این را کسی با عقلش میفهمد؟ این را سر یک کلاس در یک جمعی مطرح کنی که اطلاع از این مطالب ندارد صحیح است ؟!
جالب این است وقتی اشکال میشود که بعضیها منحرف شدند آقای حیدری می گوید: هذه ابحاث علمیه اینها یک بحثهای علمی است تخصصیه ولیس فتوا فقهیه ولا فتاوا عقائدیه. حالا بگذریم از اینکه بارها میگوید افتی فتوا میدهم. ولی اینجا فرموده است که فتوا نیست. حتی تعملون علیها و ترتبون علیها آثارها هذه دروس للمختصین این بحثها بحثهای تخصصی است برای متخصصان هذه بحوث تسمی بحث الخارج فی الحوزات العلمیه.
جناب آقای حیدری کلیپ شما فقط برای اهل درس خارج منتشر میشود و به دست اینها میرسد. نوآوری ادب دارد. بنده به عنوان مسئول کرسیهای علوم نقلی از شما تقاضا میکنم و در این برنامه دعوت میکنم. ما کرسیهای نظریه پردازی داریم. افراد میآیند نظرشان را میدهند تا الان هم نزدیک به ۴۰ نظریه داشتیم.
من کسی را معرفی میکنم تا به شما تا کمک کند. شما مطلبتان را در ۲۰ـ ۱۵ صفحه مینویسید یا صحبت میکنید. ما ناقد میگذاریم برای مطلب شما و سه چهار نفر هم البته با مشورت خودتان داور تعیین میکنیم. ناقدان نقد میکنند یعنی شما نظرتان را مطرح میکنید ولو در یک جلسه دو ساعته هیچ کس هم حرف نمیزند. ناقدان نقد میکنند، داوران داوری میکنند از اول جلسه هم برنامه ضبط میشود تا آخر.
با صلاحدید خود شما پخش میکنیم و این مطلب را برای محترمینی که حتی بیرون از کشورند یک کسی را معرفی کنند بگویند آقا ایشان نظر من را منعکس میکند البته کسی باشد که دیگر قبول داشته باشند نگویند نتوانسته نظر من را بیان کند. ما جلسه میگذاریم و این است که میشود مصداق فرمایش امیر حکمت و بیان اضربوا بعض الرأی ببعض یتولد منه الثواب. آراء را بهم بزنید ثواب از آن دربیاید.
شما بنده را شاید بشناسید. بنده خودم از کسانی هستم که مورد هجمه برخی از سنتیها هستم. کتاب فقه و عقل، فقه و عرف، فقه و مصلحت، روش شناسی اجتهاد، فقه و حقوق قراردادها پر از مطالب جدید و قابل بحث و گفتگو است اما براساس حفظ هنجارها و انضباط فقهی.
زمانی که شما بحث فقه المرئه داشتید بنده هم مبحث جواز تصدی پستهای سیاسی، اجتماعی و مذهبی را توسط زنان داشتم. بنده هم به جواز رسیدم. اعلام هم میکنم در سایتم هم هست. بسیاری از پستها را زن میتواند قبول کند؛ تمام ادله مخالفین آنچه که بوده مطرح و پاسخ داده شده. دلیلی که مورد نظر بوده و بیان شده نمیخواهم خدای نکرده ادعایی داشته باشم. این را عرض کردم که کسی نگوید بیا یک نفر هم که حرف نو میزند میآیند مقابلش میایستند. هیچ کس نمیتواند بنده را به ایستایی و مخالفت با نوآوری و نظریه پردازی متهم نمیکند. راه را دارم عرض میکنم. البته پیشرفت هم میکند. این هم آخرین جملهام باشد. بنده به هیچ وجه از همه افکار و همه آراء دفاع نمیکنم. خیلی از آراء فقهی قابل نقد است. دیگر بگذریم از حرفی که فلان مداح میزند، فلان طلبه میزند، فلان مبلغ میزند.
متأسفانه امروزه هم شاید به خاطر حرکات همین آقایان آنها هم فعال شدند. کار آنها اصلا قرائت رسمی دین حساب نمیشود. ما با عالمان سروکار داریم و این جمله را عرض کنم. جوانها، نوجوانها، ما توسط سه امام دعوت شدیم در عصر غیبت. امام هادی (ع) که فرمودند: به علمائی مراجعه کنید که راهنمای به افکار ما و امام زمان هستند. امام عسکری (ع) که فرمودند: به فقیهان رجوع کنید که هم علماً هم نفساً سالماند و امام زمان (عج) که فرمودند: اما الحوادث الواقع حالا طبق روایتی که است فارجعوا فیها الی رواة حدیثنا یا احادیثنا.
ثبت دیدگاه شما