ظرفیتهای تمدنی علم کلام در گفتگو با محمدتقی سبحانی
خوانش تمدنی از علوم اسلامی به معنای جستن از موضوع «تمدن» در علم کلام و فقه و فلسفه نیست، بلکه جستجویی تمدنی از آموزههای موجود در این علوم، و استنطاق هر یک از این آموزهها بر اساس مسئلهها و دغدغههای تمدنی است. اساسا در علمی مانند علم کلام جستجو از موضوع «تمدن» نه چندان صواب است و نه سرانجامی دارد. اساسا تاریخ این علم در دنیای اسلام، پیشتر و بیشتر از تاریخ اصل تمدن در گذشتۀ مسلمانان است.
آنچه علم کلام در بارۀ تمدن میتواند بگوید، از یک سو، بیان مبانی امت اسلام، سازهها و عناصر مدینۀ اسلامی، ویژگیهای مُلک در اسلام، قلمرو بَلَد مسلمانان، خاستگاه مُکنت و تمکّن در اسلام، و سرانجام فرایند صورتبندی تمدن اسلام و چگونگی ترکیب «دین الهی» با «تمدن انسانی» است. مسلما هر یک از این مقولات اجتماعی و تمدنی در قرآن مسلما ریشههای الهیاتی و بنیادهای کلامی در اسلام دارد که بدون توجه به مبانی هماهنگی و همسویی گزارهها و آنگاه شکلبندی روح توحیدی در تمدن اسلامی ناممکن و نشدنی است؛ و از سوی دیگر، بیان تمدنی و قرائتهای کلان اجتماعی از آموزههای کلامی و تبیین ابعاد فرهنگی و تمدنیِ هر یک از قواعد کلامی، اصول کلامی، و مسائل علم کلام است.
آنچه در این مجموعه به عنوان فاز نخست (از پروژه ظرفیتهای تمدنی در علوم عقلی اسلام) آمده است در گفتگو با حجه الاسلام و المسلمین استاد محمدتقی سبحانی و به همت فاضل ارجمند حجه الاسلام و المسلمین عباس حیدریپور صورت یافته است. گفتگوهای انجام گرفته نه به شکل گئدههای علمی، بلکه در قالب یک مصاحبۀ علمی و گروهی با استاد بوده است. نخست پرسشهای مربوط به علم کلام و تمدن طراحی شده و در در گروه مطالعات تمدنی مورد گفتگو و حک و اصلاح قرار گرفت، و آنگاه سئوالات تفصیلی و توضیحی به استاد ارسال گردید و سپس جلسات پاسخ، بحث، و تحلیل در مورد سئوالات برگزار شد. به رغم محور بودن پرسشها در این جلسات، گاه مسیر بحث در ضمن گفتگوها و مباحثات تغییر پیدا میکرد، پرسشها عمیقتر میشد و پاسخها تفصیل مییافت. در گروه گفتگو اینجانب نیز جناب حیدریپور را همراهی میکردم و در برخی جلسات هم حجه الاسلام و المسلمین آقای مصطفی جمالی و دکتر محمدرضا بهمنی نیز حضور مییافتند. هرچند در این گام، تلاش زیادی صورت گرفته است، لیکن همچنان رویکرد تمدنی در تاریخ علم کلام، و در تفسیر تمدنی از مسائل علم کلام، و تحلیل تمدنی از وضعیت کلام جدید در دنیای اسلام حائز اهمیت زیادی است و نقطههای زیادی از آن همچنان در ابهام مانده است. امید است این ابهامات در گفتهها و پروژههای دیگر آشکار شود و سئوالات فراوانی که پاسخ نیافتهاند، پاسخی پیدا بکنند.
شایان ذکر است که علاوه بر علم کلام، گامهای دیگری در این پروژه تعریف شده است تا بتوان علاوه بر علم کلام، ظرفیتهای تمدنی فلسفه اسلامی و همینطور عرفان اسلامی را هم آشکار کرد و پرسشها، ایدهها و گمانههای علمی ـ تمدنی را در این علوم برجسته ساخت.
ثبت دیدگاه شما