گفتاری از آیت الله صافی گلپایگانی به مناسبت شهادت پیامبر گرامی اسلام
در تاریخ رهبران انقلابات بزرگ، احدی نیست که مانند پیغمبر اسلام در مدتی کوتاه این همه انقلاب فکری و عملی و اجتماعی به وجود آورده باشد.
گفتاری از آیت الله صافی گلپایگانی به مناسبت شهادت پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله به این شرح است:
وجود با برکت و مقدّس حضرت رسول اعظم محمد مصطفی صلی الله علیه و آله، جامع همه عظمتهای انسانی و بزرگواریهای یک انسان بیمانند بود که شرح همه آن عظمتها در یک جلسه و مقاله و کتاب امکان ندارد.
اگر لقب «قهرمان»، مناسب مقام رفیع و بلند انبیاء باشد، باید آن حضرت را همانطور که دانشمند شهیر «توماس کارلایل» گفته: در بین تمام پیامبران، یگانه قهرمان خواند، و ایشان را در همه عظمتها، قهرمان یگانه و موفّق و بینظیر بخوانیم که مهمتر از همه عظمتها، عظمت در رسالت و دعوت میباشد.
در میان دعوت کسانی که در تاریخ بشر برای اصلاحات اجتماعی یا انقلابات بنیادی قیام کردهاند، دعوتی عالیتر و رسالتی انقلابیتر و جامعتر از رسالت پیامبر اسلام نبوده است.
* توحید، تاج افتخار مسلمانان
اساس عظمت دعوت پیامبر عالیقدر اسلام، دعوت به توحید و یکتاپرستی است که در کلمه طیبه «لا اله الّا الله» خلاصه میشود؛ کلمهای که از آن ارزندهتر و آزادی بخشتر و روشنتر و نجاتدهندهتر نیست. کلمهای که در آن تمام برابریها و برادریها و الغاء امتیازات پوچ و موهوم نهفته است، کلمهای که به گفته گوستاولوبون دانشمند مشهور فرانسوی در کتاب «تمدّن اسلام و عرب»: «در بین ادیان، تاج افتخاری است که فقط بر سر اسلام قرار دارد»؛ کلمهای که استثمار و استضعاف را محکوم و ریشهکن میسازد، کلمهای که اعلان آزادی بشر و حقوق انسانهاست، کلمهای که دانشمندان با انصاف در مقابل آن خاضع و خاشع هستند و امتیازات نژادی و قبیلهای را الغاء میکند.
آری؛ حقیقت دعوت حضرت ختمی مرتبت صلّی الله علیه وآله دعوت به عدل و احسان ونیکی است که قرآن میفرماید: «إِنَّ اللهَ یأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ» و حقیقت آن زندهنمودن مکارم اخلاق و محاسن آداب و احیاء روشهای نیک و پسندیده انسانی میباشد که فرمود: «بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاق».
او پیامبر مهربانیها و خوبیهاست، او الگوی بزرگ شرافت و انسانیت است و اوست که مردم را به صفا و صمیمیت و برادری و مساوات و عمل صالح دعوت میکند و اوست که مردم را به توصیه به حق و سخن حق گفتن و راستگفتن و صداقت در رفتار و مشی زاهدانه و تواضع و فروتنی با دیگران و مخالفت با تکبّر و بزرگمنشی و فخرفروشی دعوت مینماید؛ و بالاخره باید گفت او پیامبر رحمت برای جهانیان است و افسوس و هزاران افسوس که این چهره نورانی را امروز تعدادی جاهل و مغرض که فرسنگها با پیامبر رحمت فاصله دارند، چهرهای خشن و بداخلاق نشان داده و به اسلام و قرآن و پیامبر عالیقدر ظلم و جفا میکنند. در مقابل، وظیفه ما سنگین است، مسلمانان باید دنیا را به آیین نجاتبخش اسلام توجه دهند که قرآن میفرماید: «الصُّلْحُ خَیرٌ». اسلام دین صلح است، خیرخواه همه جهانیان و راهبر صحیح برای همه انسانهای در جستجوی راه مطمئن و زلال و شفاف میباشد. حقیقت این دین مبین در کلمات و بیانات پیامبر عالیقدر و امامان معصوم علیهمالسّلام تبیین شده است.
* معلّم بزرگ اخلاق
رفتار خوش و نیکوی پیامبر بزرگوار صلی الله علیه و آله، خودی و بیگانه را دلباخته و عاشق او کرده بود. خیر و سعادت خلق خدا را میخواست، و برای هدایت آنها به خیر و سعادت، بیشتر از یک پدر مهربان، کوشش میکرد.
قلوب مردم – که از روش او، و طرز زندگی در خانه و بیرون آگاه بودند- آکنده از ایمان و مهر و محبّتش بود، و به او تبرّک میجستند. رفتارش با خویشاوندان، و افراد خانواده، با جوانان، با سالمندان، با کودکان و زن و مرد، در نهایت صداقت و تواضع و خوش برخوردی بود.
تبسّم از لبهایش نمیافتاد، و نرمی و مدارای فوق العاده او به حدّی بود که پارهای را در گفنگوی با او گستاخ میکرد.
با کسانی که با او فاصله میگرفتند، و قطع رابطه کرده بودند پیوند مینمود، و کسانی که به او ستم کرده بودند عفو میفرمود.
به آنانکه او را آزرده بودند عطا میداد. از اصحابش حتی از منافقانشان، دلجویی میکرد؛ تقاضایشان را میپذیرفت؛ از احوالشان، از گرفتاریهایشان میپرسید، و غمخواری آنها را میکرد. سخنان تلخی را که گاهی میشنید و رفتارهای زشت و بیادبانهای را که میدید، نشنیده و ندیده میگرفت. بدی را به نیکی پاداش میداد. دور و نزدیک منافقان و دشمنان اخلاق او را میستودند.
او همچنان بود که خود فرمود «أدَّبنی ربّی فأحسن تأدیبی» و سزاوار آن مدح عظیم خدا از او در قرآن «إنَّک لَعلی خلق عظیم»بود، بیشتر مردم او را از فرزند پدر و مادر و همسر بیشتر دوست میداشتند.
در جنگ اُحُد که خبر شهادت پیغمبر را به مدینه آوردند، بهترین مایه تسلیت پدر و مادرهایی که فرزندان عزیزشان، و زنهایی که شوهرانشان و دختران و پسرانی که پدرانشان و سایر خویشاوندانشان شهید شده بودند این بود که پیغمبر را زنده زیارت میکنند، و «کل مصیبة بعدک جلل» میگفتند.
* بزرگترین انقلاب فکری اجتماعی
در تاریخ رهبران انقلابات بزرگ، احدی نیست که مانند پیغمبر اسلام در مدتی کوتاه این همه انقلاب فکری و عملی و اجتماعی به وجود آورده باشد. منفلوطی میگوید: «مردی خدمت رسول خدا عرض کرد: یا رسول الله! ما نمیدانیم با چه زبانی از شما تقدیر و تشکر نماییم. شما بر ما حقوق و منّتهای بزرگ دارید ما را از زیر بار سنگین عادات زشت و غلها و زنجیرهایی که خود را به آن گرفتار کرده بودیم نجات دادی. سپس داستان دختر هفت سالهاش را که زنده به گور کرده بود به عرض رسانید و گفت: فراموش نمیکنم وقتی میخواستم دختر زیبا و شیرین زبانم را زنده به گور کنم و خاک بر رویش بریزم، دامنم را گرفته بود و التماس میکرد، و میگفت: پدر چرا با من این گونه رفتار میکنی؟
اما هرچه گفت و التماس نمود و گریه و زاری کرد نتوانست مرا از آن عمل و جنایت بزرگ و ننگین باز دارد و من با دست خود، دختر شیرین زبان هفت سالهام را زنده به گور کردم. تو ای پیغمبر! بر ما منّتها داری که ما را از این عادات پلید و غیر انسانی نجات دادی.»
تولستوی میگوید: «شک نیست که محمّد صلی الله علیه و آله از بزرگترین رجال و مردانی است که به اجتماع خدمات بزرگ کردند. همین قدر در فخر او بس است که امتی را به نور حق هدایت کرد و از خونریزی و زنده به گور کردن دختران و قربانی کردن انسانها بازداشت و مردی مانند او سزاوار احترام و اکرام است.»
پیغمبر از دنیا نرفته بود که آیین بتپرستی در شبه جزیرهی عربستان از بین رفت و از بتها اثری نماند و خداپرستی و نماز و روزه و زکات و سایر فرایض و برنامههای اسلام عملی شد و رباخواری موقوف گردید. مینوشی و میگساری که بسیار رواج داشت به محض نزول آیه تحریم خمر، متروک گردید و یک نفر لب به شراب نگذارد و قطرهای از آن یافت نمیشد. در روز اعلام تحریم خَمر تمام خُمرههای شراب را خود مردم روی زمین ریختند. قماربازی موقوف شد. زنان و دختران عزّت یافتند و به حقوق واقعی یک انسان نایل شدند. بردگان، احترام انسانی پیدا کردند، از ظلم و تحمیلات مصونیّت یافتند و برنامههای آزادی آنها با سرعت شروع شد. معاملات و بازرگانیها بر اساس صحیح قرار گرفت. از بیعفتیها و ناپاکیها و زنا و رفیق گرفتنهای زنها و کارهای نکوهیده دیگر اثری باقی نماند. تکبر و استبداد، ننگ و عار گشت و تواضع و فروتنی افتخار شد. قوانین و مقررات ارث و ازدواج و طلاق و جهاد و صلح و وصیت و هبه و رهن و مزارعه و مساقات و احیاء موات و قضاء و شهادات و غیره اجرا شد و دیگر حقوق مالی ایتام پایمال نمیشد. دیگر بانوان جزء متروکات مرد شمرده نشدند و با طلاقهای مکرر و نامحدود و رجوعهای پی در پی بلا تکلیف و سرگردان نشدند. فقرا و زیردستان اجتماع در مجتمع انسانی اسلام در صف اغنیا قرار گرفتند و بلکه بر اساس صلاحیّت و شایستگی بر اغنیا، امارت مییافتند.
شرح عظمت پیغمبر در اصلاحات بنیادی اجتماعی و انقلاب بیتوقف و هر زمان و هر مکانی اسلام، بسیار طولانی است و الحق که تاریخ، احدی از رجال اصلاح و انقلاب را در این همه رشتههای گوناگون مادی و معنوی و روحی و جسمی و فردی و اجتماعی – در این مدّت کوتاه – مانند آن حضرت موفق و پیروز، نشان نمیدهد.
* سرآمد تمام زهّاد
پیامبر گرامی اسلام، نمونه و یگانه و سرآمد تمام زهّاد بود. از نشانههای زهد آن حضرت این بود که در آن وقتی که در اوج عظمت ظاهری و قدرت مادّی قرار گرفته بود با دست خود نعلین خود را میدوخت و لباس خود را وصله میکرد و از تجمّلات دنیا پرهیز داشت و اگر زیوری از زیورهای دنیا را در خانه میدید میفرمود: «آن را از نظر من پنهان کنید؛ مبادا که به دیدنش مشغول شوم و به یاد دنیا افتم.»
بسیار اتفاق میافتاد که روزها و بلکه ماه میگذشت و در خانهی آن حضرت غذایی طبخ نمیشد و فقرا و مستمندان را بر خودش و فاطمه عزیزش و حسن و حسینش مقدّم میداشت.
در آن عصر، محرومترین طبقات که از هر جهت حالشان تأسفانگیز بود و مورد استضعاف بودند و تحمیلات طاقتفرسا به آنها میشد، غلامان و بردگان بودند که افتادگان اجتماع بودند. پیامبر عزیز اسلام که رسالت و دعوتش در جهت کمک به آنها و آزاد کردن آنها و حفظ حقوقشان قرار داشت و در قرآن مجید دربارهی آنها به طور مؤکّد سفارش شده و برنامهای برای آزادی آنها مقرر شده است، در منظر خارجی و خوراک و پوشاک و نشست و برخاست مانند غلامان بود. غذایش از غذای غلامان خوردنیتر و لذیذتر نبود و لباسش از لباس آنها بهتر نبود و مانند آنها مینشست. پول و درهم ذخیره نمیفرمود آن قدر روی حصیر نشسته بود که بر بدنش اثر گذاشته بود.
پیغمبران دیگر مانند عیسی بن مریم علی نبیّنا و آله و علیه السلام هم زاهد بودند؛ اما تفاوت عیسی مسیح با پیغمبر اسلام این است که عیسی مال و مقامی در اختیار نداشت ولی پیغمبر اسلام قبل از اینکه به رسالت مبعوث شود و در آغاز بعثت ثروت سرشار خدیجه را در اختیار داشت و در سالهای پایان عمر تمام شبه جزیرهی عربستان را؛ اما همچنان زاهد و بیاعتنا به دنیا بود. به جوع و گرسنگی عادت داشت و روزه بسیار میگرفت.
* یگانه معلّم مساوات و برابری
پیغمبر عظیم الشأن اسلام، یگانه معلّم مساوات و برابری بود؛ علاوه بر آن که به وسیله وحی الهی و آیات قرآن مجید برابری و مساوات انسانها را اعلام داشت عملاً نیز آن را به مردم تعلیم داد.
مجالس او بالا و پایین نداشت و از چگونگی نشستن آن حضرت و اصحابش پیغمبر شناخته نمیشد تا کسی بگوید آنکه مقدّم بر همه و بالای مجلس نشسته است پیغمبر است؛ یا اینکه اغنیا و اقویا به او نزدیکتر بنشینند. این حرفها که هنوز هم در دنیای به اصطلاح متمدّن هوادار دارد در مجلس پیغمبر و مکتب تربیتی او وجود نداشت. فقیر و غنی و شاه و گدا همه از چشم پیغمبر یکسان بودند.
در جنگ بدر که مرکب و اسب و شتر مسلمانها کم بود و مطابق نفرات مرکب نداشتند و مراکب را بین نفرات به طور متعادل تقسیم کردند به هر دو یا سه نفر یک مرکب رسید. که به تناوب سوار و پیاده شوند. از جمله به پیغمبر صلی الله علیه و آله و دو نفر دیگر که یک نفر از آنها علی علیهالسلام بود یک مرکب رسید هر وقت نوبت پیاده رفتن پیغمبر و فرماندهی کل قوا میشد علی علیه السلام و نفر دیگر میگفتند: «یا رسول الله! شما سوار باشید؛ پیاده نشوید، ما پیاده میآییم.» اما پیغمبر قبول نمیفرمود و پیاده میشد و قریب به این مضمون میگفت: «نه شما از من در پیاده رفتن تواناترید و نه احتیاج من به اجر و ثواب و رحمت خدا از شما کمتر است.
در یکی از غزوات و جنگها میخواستند گوسفندی را ذبح و طبخ نمایند هر کدام از اصحاب کاری را عهدهدار شدند. پیغمبر فرمود: «من هم هیزم جمع میکنم.» گفتند: «ما شما را از کار بینیاز میسازیم.» فرمود: «نمیخواهم بر شما امتیاز داشته باشم.»
آن حضرت همیشه میفرمود: «لیس لعربی علی عجمی فضل إلا بالتقوی»، و «الناس سواء کأسنان المشط»
در اینجا برای اینکه مقاله طولانی نشود سخن را کوتاه میکنیم و از بیان سایر نواحی عظمت رسول گرامی اسلام مانند عظمت استقامت و شجاعت و تقوا و عبادت و صداقت و امانت و عفو و گذشت و خلق عظیم و معجزات آن حضرت و عظمتهای قرآن مجید – که معجزهی جاودان و دلیل صحّت نبوت تمام انبیاء است- صرف نظر مینماییم؛ در جایی که بیگانگان زبان به تعظیم و اعتراف بگشایند و شاعر دانشمند مسیحی در قصیدهای که در مدح پیغمبر اسلام میسراید میگوید:
«انی مسیـــحی اجلّ محمّداً * و أراه فی سفر العلا عنوانا؛ من مسیـحی هستم و محمّد را تجلیل میکنم و او را سرآغاز کتاب علوّ و بلندی مقام میدانم.»
و دکتر شبلی شمیل طبیعی در قصیدهای که عظمتهای آن حضرت را ستوده است بگوید: «من دونه الأبطال فی کل الوری * من حاضــــر او غائــب أو آتٍ؛ تمام مردان بزرگ دنیا و قهرمانان گذشته و حال و آینده مقامشان و شأنشان و شخصیّتشان مادون مقام اعلای محمّد صلی الله علیه و آله است.»
واضح است که مسلمانان باید چقدر حق شناس زحمات و هدایتها و راهنماییهای آن حضرت باشند و در این عصر، پیام صلح و عدالت و خیرخواهی و سعادتطلبی اسلام را به گوش جهانیان برسانند و تمام نقاط دنیا را به انوار هدایت آن متّصل سازند.
ثبت دیدگاه شما