• 1
  • 0
  • 239

گزارشی از مقاله رابرت گلیو؛

تأثیر فقه بر تدوین کتب اربعه حدیثی

تأثیر فقه بر تدوین کتب اربعه حدیثی

گلیو این روزها در مرکز اسلام‌شناسی اکستر، سمینارها و کارگاه‌های آموزشی منظمی را جهت مطالعه موضوعات مرتبط با اسلام، سازماندهی می‌کند


رابرت گلیو دیرزمانی است با مطالعاتش حول حدیث و فقه شیعه می‌شناسیم. او استاد دانشگاه اکستر انگلستان است و مقالاتی در عرصه شیعه پژوهی مانند: پیوند حدیث و فقه؛ مجموعه‌های رسمی احادیث امامیه (۲۰۰۱)، اسلامِ متن گرا؛ تاریخ و دکترین مدرسه‌ی شیعیِ اخباری (۲۰۰۷)، پذیرش اجتهاد و مشروعیت خطاپذیریِ اجتهادی در اسلام (۲۰۰۶)، تردیدِ اجتناب ناپذیر؛ دو نظریه فقهی شیعی، نگاشته و در سال ۱۳۷۸ کتابش با عنوان «تاریخ مکتب اخباری» در شانزدهمین دوره جایزه جهانی کتاب سال ایران برنده بخش مطالعات اسلامی در رشته تاریخ و حدیث شده است.

گلیو این روزها در مرکز اسلام‌شناسی اکستر، سمینارها و کارگاه‌های آموزشی منظمی را جهت مطالعه موضوعات مرتبط با اسلام، سازماندهی می‌کند و خود نیز در حوزه بررسی شیوه‌های اِسناددهی نیز پژوهش‌هایی کرده و به تازگی نشستی مجازی با استاد سید احمد مددی پیرامون روش فهرستی داشته است.

نوشتار حاضر، پیرامون مقاله این اسلام‌شناس غربی است که به «بررسی تطبیقی کتب اربعه حدیثی» پرداخته است. به نظر گلیو در مقاله «پیوند حدیث و فقه؛ مجموعه‌های رسمی احادیث امامیه»، با مقایسه موردی میان این چهار کتاب (باب تیمم) می‌توان از میزان اثرپذیری این کتب حدیثی از علم فقه آگاه شد. در این کتب حدیثی، مرزهای فقه و حدیث با یکدیگر ملاقات کرده‌اند. در دل پیگیریِ کشف این ارتباط، متوجه تفاوت منهج این چهار کتاب با یکدیگر نیز می‌شویم. نوع اثرپذیری آن‌ها از فقه منجر به تفاوت ساختاری آنان شده است. این تاثیرپذیری چه در نوع دسته بندی احادیث و چه در گزینش احادیث خود را نمودار می‌کند.

تاثیرگذاری فقه بر حدیث نگاری از کافی به عنوان اولینِ این کتب اربعه مشهود است، البته به شکل بسیار محدود. به من لا یحضره الفقیه که می‌رسیم، این تاثیر پذیری بیشتر به چشم می‌خورد؛ اما در تهذیب و استبصار این تاثیرپذیری را در اوج خودش شاهد هستیم. ادعای مهم متن گلیو این است: «کتب اربعه، از بیان صرف احادیث که در اصول پیشین بود عدول کردند و به هدف تهیه پشتوانه‌‌ای برای فقه ترسیم شدند».

کلینی تمایلی به ارائه توضیحات تفسیری ذیل روایات ندارد؛ اما ابن بابویه گرچه بسیار کوتاه و گذرا، تحلیل خویش را در قالب تعلیقه‌هایی بیان می‌دارد. تهذیب که اساسا به جهت ایجاد پشتوانه برای نظرات فقهی شیخ مفید در مقنعه پایه ریزی و با جمع بین اخبار به ظاهر متعارض سامان می‌یابد. در استبصار اما شیخ نظریات فقهی شیعه را با جمع کردن میان اخبار تعارض نما و به میان کشاندن مباحث هرمنوتیکی به دفاع می‌نشیند. رابطه فقه و حدیث در کافی، پنهانی تر از سه کتاب دیگر است.

رابرت گلیو با ورود به بررسی باب تیمم، به صورت عملی به اثبات تاثیر فقه بر این چهار کتاب می‌پردازد. این تاثیر پذیری را ابتدا در نوع چینش باب‌ها می‌بینیم. در الکافی پیش از بحث تیمم و در سه کتاب دیگر پس از تیمم، بحث حیض مطرح است. این هم ردیفی، در کتب متقدم فقهی اسلامی وجود دارد که به کتب اربعه حدیثی نیز راه یافته است.

اما تبیین مشارکت فقهی مولفین در گزینش و ترتیب احادیث کتاب تیمم، از دیگر یافته‌های این حدیث پژوه است. به باور او، نباید تصور کرد کلینی فقه را در حدیث نگاری‌اش مشارکت نداده؛ مشارکت فقهی کلینی، در شیوه ساده وی و در نوع گزارش و چینش اوست. کلینی گرچه از تمایلی ندارد از جانب خود توضیحاتی کنار حدیث بیاورد، اما خواننده روایات تیمم الکافی (در بخش اول که شش روایت دارد) از کنار هم بودن این اخبار به سوی فهم قاعده اصلی در تیمم رهنمون می‌شود: «تیمم، جایگزینی معتبر به جای طهارت با آب است». کلینی تصریح به این نکته نمی کند؛ اما چینش او از بافتاری پشت پرده حکایت دارد از نوع پژوهش استدلالی توسعه یافته فقهی که غیر مستقیم است صورت می‌گیرد. روش کلینی، برآیند یک دیالکتیک فقهی است.

اما در الفقیه وضع تاثیر فقه بر حدیث پیشروتر است. صدوق ابتدا آیه تیمم (۶مائده) را می‌آورد. سپس دو حدیث نقل می‌کند و محتوای آن دو را تبیین می‌کند (اولین حدیثی که پس از آیه بیان شده، دقیقا در تفسیر آیه است). مجدد سه حدیث نقل می‌کند و محتوای آن سه را نیز به شکلی تبیینی می‌نویسد. این احادیث در سیر فقهی، مقدماتی هستند. سپس وارد احادیث جزئی‌تر می‌شود. شش حدیث نقل و تبیین می‌کند. در نهایت نیز مجموعه‌‌ای از احکام تیمم را بدون ذکر منبع و راوی بیان می‌کند.

تبیینی که ابن بابویه پس از دو حدیث پایانی نقل کرده، دقیقا برگرفته از احادیثی است که در کافی هست و در الفقیه نیست. او فقیهانه رفتار کرده و به جای ذکر حدیث، استنباط خویش از حدیث را ذکر کرده.

صدوق در بخش پایانی نیز به جای بیان روایاتی که در الکافی است، فقیهانه مضمون آن‌ها را ذکر می‌کند. این سبک صدوق، با شیوه کلینی در گزینش و مرتب سازی احادیث تفاوت دارد.

اما ساختار التهذیب، توسط منبعی خارجی که همان المقنعه مفید است کنترل می‌شود. کلینی و صدوق از تکرار اخبار اجتناب کرده‌اند؛ اما طوسی اخبار زیادی را گردآورده و تناقضات متنی احادیث را روشن ساخته است. آغاز سخن با گفتار فقهی مفید است. سپس طوسی به آیه تیمم اشاره می‌کند. در اینجا همان گونه که بیان شد حدیث درکتب شیخ طوسی به عنوان پشتوانه‌‌ای برای فقه است، ده روایت در تایید و پشتیبانی نظریات فقهی مفید بیان می‌کند و در ادامه کار را با تفصیلات بیشتر ادامه می‌دهد. پیش فرض در متن مفید و تبعا در توضیحات طوسی، این است که خواننده با حکم تیمم و عناصر اصلی آن آشناست و در نتیجه آن‌ها را فاکتور می‌گیرد. این نکته، نشانه تحول در هدف تالیف یک مجموعه حدیثی به شمار می‌آید.

شیخ در استبصار روایات کمتری را در باب تیمم می‌آورد؛ زیرا هدف او پشتوانه سازی برای مبنایی فقهی نیست. هدف او تبیین اخبار مبهم و جمع بین اخبار متعارض است. چنین شیوه‌‌ای به طور ضمنی تاکید دارد پرداختن به احادیث غیرمتعارض، چندان ضرورتی ندارد. به همین جهت بیشتر روایاتی از تیمم را در الاستبصار شاهد هستیم که دلالت کمتری بر حکم‌های پایه‌‌ای دارند و بیشتر روایاتی است که به فروع دشوار پرداخته‌اند.

رابرت گلیو نکات دیگری را نیز اشاره می‌کند که در این مجال بازگو نمی کنیم. این شیوه نگاه به متون متعدد، تطبیق آنان با یکدیگر و برداشت‌های روشی در کنار توجه به تاریخ فقه و حدیث، امری است که انتظار می‌رود بیشتر مورد توجه دانشیان فقه و حدیث قرار گیرد.

مقاله به همت آقای علی راد ترجمه شده بود که در این نوشتار سعی شد علاوه بر گزیده گویی، برخی ابهامات نوشتاری و علمی ترجمه رفع گردد.

منبع: https://b2n.ir/h34648

ثبت دیدگاه شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*
*

پانزده + چهارده =