• 2
  • 0
  • 302

پاسخ قرآن به چند ادعا درباره معاویه

پاسخ قرآن به چند ادعا درباره معاویه

حجت‌الاسلام سیدمهدی موسوی، پژوهشگر بنیاد بین‌المللی امامت در یادداشتی به توضیحاتی درباره معاویه در منابع و آثار اسلامی و نظر اندیشمندان در مورد وی پرداخته است.


به گزارش ایکنا، متن یادداشت حجت‌الاسلام والمسلمین سیدمهدی موسوی، پژوهشگر بنیاد بین‌المللی امامت به شرح زیر است:

در اعتراض‌­ها و انتقادات برخی مولوی‌ها و امامان جماعت اهل سنت به سخنان رئیس قوه قضائیه درباره معاویه، مطالبی به چشم می‌­خورد که خبر از ناآگاهی و یا کمبود اطلاعات کافی این افراد از معارف وحیانی قرآن کریم دارد. واژه «فرقان» در قرآن كريم به معنای جدا کننده بین حقّ و باطل است. از آنجا كه قرآن، كتابی است كه به حق نازل شده و حقّ محض است[۱] بنابراین همیشه، معیار تشخیص حق و باطل خواهد بود و نمى‌‏­گذارد كه باطل با حقّ بيامیزد. از اوصاف دیگر قرآن علاوه بر فرقان بودن، هدایتگری آشکارانه است[۲] با این اوصاف، یکی از راه­‌های سنجش یک باور دینی، عرضه آن به قرآن است.

در این مجال برآنیم که نگاه صحیحی را از قرآن درباره جایگاه ادعا شده در مورد برخی از صحابه داشته باشیم تا موافقت و یا مخالفت ادعاهای یاد شده را با آیات قرآن سنجیده باشیم. چرا که در تفکر غالب اهل سنت و جماعت، صرف صحابی بودن دارای قداست و حرمتی ویژه است. بعد از بیان نگاهی کلی به سیمای صحابه از منظر قرآن کریم، به بررسی ایمان معاویه و پدرانش و در نهایت به بررسی ادعای برخی صاحب نظران عامه، مبنی بر شمول آیه «السابقون الاوّلون»[۳] و «أَنْزَلَ اللَّهُ سَكينَتَهُ عَلى‏ رَسُولِهِ وَ عَلَى الْمُؤْمِنين»[۴] بر معاویه بن ابی سفیان پرداخته می­‌شود. چرا که برخی معاویه را مصداق بلا منازع این آیات انگاشته و این ادعا را به مفسران عامه نسبت داده‌­اند. در نهایت نیز سخن برخی از بزرگان عامه و کارنامه عملی معاویه که در منابع حدیثی ایشان مضبوط است یادآوری خواهد شد.

قرآن و کارنامه عملی صحابه

مناسب است ابتدا توجه محققان را به برخی آیات که کارنامه عملی و ایمانی گروهی از صحابه را روشن می‌­کند جلب کرده تا اگر نگاهی نادرست نسبت به ایشان داشته‌­ایم، آن را مورد بازبینی قرار دهیم.

در برخی از آیات به ایمان ناقص،[۵] در آستانه ارتداد قرار گرفتن،[۶] نفاق[۷] و کفر[۸] برخی از صحابه تصریح شده است. علاوه اینکه سیمای آنان در جنگ­ها، چهره درخشانی نیست،[۹] قرآن کریم برخی آنان را دنیاپرست،[۱۰] مانع زکات،[۱۱] ستمکار،[۱۲] کتمان کننده حق[۱۳] و بی­ اهمیت به نماز[۱۴] معرفی می‌­کند. هم­چنین با تتبع در آیات می­‌توان برخی از آنان را فاسق،[۱۵] بیمار دل،[۱۶] دهن‌بین و حرف‌شنو از منافقان،[۱۷] دارای ایمان غیر استوار،[۱۸] اعتراض کننده و آزار دهنده رسول خدا [۱۹] یافت.

با توجه به این آیات، آیا می­‌توان در مورد آنان ساکت ماند و ادعا کرد اخذ معارف دین از هر صحابه‌­ای، در سرنوشت مسلمانان تأثیری ندارد. بر فرض کنار آمدن با این ادّعای ناتمام، دانشوران مکتب خلفا و پیروان آنان باید به این پرسش، پاسخ دهند که اگر تمامی اصحاب پیامبر افرادی منزّه بودند، پس مصداق منافقان در آیات نفاق چه کسانی هستند؟ ایشان سردسته منافقان را عبدالله بن اُبیّ (که پیش از رحلت رسول خدا از دنیا رفت) معرفی می‌­کنند. در حالی که آیات پرشماری از قرآن، پس از مرگ وی و در سال­های پایانی حیات شریف پیامبر اکرم نازل شده و مسلمانان را نسبت به خطر منافقان بیم می­‌دهد. آیا این افراد منافق، کسانی بیرون از دائره اصحاب آن حضرت بودند.[۲۰]

از این رو بنابر این آیات، نباید حساب یاران با ایمان و راستین پیامبر را به پای بقیه صحابه نوشت و ایشان را به صرف معاصر بودن یا رؤیت پیامبر(ص)، در یک مقام و منزلت دانسته و برای تمام ایشان ادعای عدالت کرد. پس در گام اول پی­ برده می­‌شود که به صرف صحابی بودن قداستی برای معاویه رقم نخواهد خورد.

جایگاه معاویه در آیه «السابقون الاولون»

در اعتراضات اخیر به سخنان رئیس قوه قضائیه، دیده شد که برخی از افراد از آیه «وَ السَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجِرينَ وَ الْأَنْصارِ وَ الَّذينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسانٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْري تَحْتَهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها أَبَداً ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ» برای تطهیر معاویه استفاده کرده و او را در چنین جایگاهی پنداشته بودند. حال ببینیم آیا آیه شریفه چنین مصداقی را قبول می­‌کند یا خیر؟

با توجه به این آیات سوره توبه، قرآن کریم جامعه ایمانی آن زمان را در ۴ گروه معرفی می­‌کند:

گروه اول: پيشگامانِ نخستين در ایمان به رسول خدا از مهاجران و انصار «وَ السَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجِرينَ وَ الْأَنْصارِ».

گروه دوم: كسانى كه با نيكوكارى از آنان پيروى كردند «وَ الَّذينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسانٍ».

گروه سوم: منافقان ظاهری [۲۱] «وَ مِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الْأَعْرابِ مُنافِقُونَ وَ مِنْ أَهْلِ الْمَدينَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفاقِ».

گروه چهارم: افرادی كه به گناهان خود اعتراف كرده و كار شايسته و ناشایست را درآميخته‌‏اند «وَ آخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلاً صالِحاً وَ آخَرَ سَيِّئاً».

بنابر ظاهر آیه شریفه همه کسانی که در زمان پیامبر اکرم هستند مومن واقعی نبوده و دارای مدال پیشگامی در ایمان نیستند. فردی مثل معاویه نه تنها از پیشگامان در ایمان نیست[۲۲] بلکه از دایره گروه دوم که سالکان و پیروان ایشان هستند نیز خارج است. چرا که او در زمان حکومت حضرت امیر «به عنوان اول پیشگام در ایمان» نه تنها از او تبعیت نکرد بلکه به مخالفت و جدال با او پرداخت.

توضیح بیشتر اینکه معاویه و پدرانش نه تنها از روی اشتیاق ایمان نیاوردند بلکه از سر ناچاری اسلام برگزیدند. در اینجا تلنگری تاریخی را از کتاب غزوه تبوک در پرتو قرآن یادآور شویم تا نگاه حقیقت جویان را به کارنامه عملی معاویه و پدرانش و برخی از صحابه روشن شود:

رسول گرامی اسلام ۱۳ سال اهل مکه را به ایمان فراخواند، اما جز تعداد معدودی، دعوتش را نپذیرفتند. این در حالی بود که مردم مکه او و خصلت­‌های نیکویش را می­‌ستودند و آن حضرت را «محمد امین» می­‌شناختند. شایان توجه است که پس از آن نیز مردم مکه، در طول هشت سال دعوت پیامبر در مدینه، فرصت پذیرش اسلام را داشتند، اما همچنان بر شرک و جهل خود پای فشردند تا فتح مکه روی داد و مخالفان از سر اکراه و ناتوانی در برابر قدرت نظامی مسلمانان «یدخلون فی دین الله افواجا» وارد در حوزه اسلام (آنهم با برچسب طُلقاء) شدند.

اینک چگونه می­‌توان پذیرفت که مشرکان سرسخت مکه، یک­باره ایمان آورده باشند «قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْإيمانُ في‏ قُلُوبِكُم»[۲۳] و به باور دانشوران، مکتب خلفا برازنده نام صحابی رسول خداJ شده باشند؟! کدام وجدان سلیمی می‌­پذیرد که مشرکان دیروز – یعنی همان کسانی که با آزار و اذیت پیامبر اکرم موجبات هجرت ایشان از مکه را فراهم آوردند و آتش جنگ­های بدر و اُحد را افروختند – مؤمنان عادل امروز باشند؟ آن­گونه که ساحتشان از هر گونه اشتباهی مصون بوده و حتی کسی حق نقد و بررسی رفتار آنان را نداشته باشد؟![۲۴] «ما لکم کیف تحکمون»

از این رو جدال و مخالفت آشکار معاویه با حضرت امیر مؤمنان که خلیفه منتخب مسلمانان بود، خود گواهی است بر وضعیت ایمانی معاویه و تابعان او؛ چنانچه مصادر حدیثی عامه[۲۵] و علمای اهل سنت نیز بر کفر مخالفان و مبغضان حضرت علی(ع) گواهی داده‌­اند.[۲۶]

معاویه و دفاع از پیامبر در حُنین

از دیگر ادعاهای بی دلیلی که برای دفاع از قداست معاویه به کار برده شد، استناد به آیات ۲۶ و ۲۷ توبه بود که از او به عنوان مدافع پیامبر که مورد لطف خاص الهی قرار گرفته، یاد شده و جالب­‌تر اینکه این ادعا به اجماع مفسران عامه نسبت داده شده بود. چنانچه می­‌دانیم این آیات اشاره به جنگ حُنین و اتفاقات آن دارد. در این جنگ مسلمانان که فریفته تعداد انبوه نفرات خویش شده بودند در حمله ناگهانی افراد دشمن، غافلگیر و در نتیجه نظم آنها به هم خورده، تصمیم به فرار گرفتند و صفحه تاریک دیگری را در کارنامه خویش به یادگار گذاشتند. به غیر از اندکی از ایشان کسی به فکر دفاع از رسول خدا نبوده و ایشان را به یکباره تنها گذاشته‌­اند.

بنابر گزارشات فریقین فقط ۹ یا ۱۰ نفر کنار پیغمبر اکرم بودند که عبارت بودند از علی بن ابیطالب(ع)، عباس بن مطّلب، ابوسفیان بن حارث، (که از بستگان رسول خدا بود؛ غیر از ابوسفیان پدر معاویه) نوفلة بن حارث، ربیعة بن حارث و همچنین دو فرزند ابو لهب و عتبة و معتزّ.[۲۷] البته برخی نقل­ها ۸۰ تا ۱۰۰ نفر را هم ذکر کرده‌­اند[۲۸] که گویا با سخنان پیامبر و عباس عموی ایشان بعدا اضافه شده‌­اند. چنانکه ملاحظه شد بر خلاف ادعای اجماع مفسران نه تنها اسمی از معاویه در بین مدافعان به چشم نمی‌خورد بلکه اسم پدر وی در بین فراری­‌ها ثبت و ضبط گردیده است.[۲۹]

نکته قابل توجه دیگر آنکه بر فرض که او جزء افرادی باشد که با سخنان پیامبر به اشتباه خود پی برده و برای دفاع از پیامبر برگشته باشد باز هم شامل «انزال سکینه الهی» نخواهد بود. نظر به این که آیه با تعبیر «على المؤمنین» ذکر شده از این رو به طور حتم خطاب آن با همه افراد سپاه نبوده؛ بلکه خصوص اهل ایمان از ایشان مورد خطاب این مژده الهی بوده‌­اند. بنابراین مراد از جملۀ «و على­‌المؤمنین» که مورد سکینت قرار گرفته خصوص آن چند نفرند که در حضور رسول گرامى(ص) تا پایان جنگ استقامت داشته و هزیمت ننمودند و مورد غضب پروردگار قرار نگرفتند.

زیرا فرار از جنگ مستلزم غضب الهی است و با موهبت سکینت که نشانه خشنودى ساحت کبریائى است هرگز سازش ندارد. البته مگر آنکه از آن گناه بزرگ پشیمان شده به صحنه جنگ بازگردند و از پیامبر دفاع نمایند. اما از آنجا که در آیه از توبه آنان (در هنگام نزول سکینه) نامى برده نشده پی می‌بریم که نزول سکینه خصوص اهل ایمان و تقوى بوده که در صحنه نبرد بدون قید توبه، استقامت نموده­‌اند.

با توجه به آنچه که در این مجال مختصر گذشت، این نتیجه آشکار شد که اولا به صرف صحابی بودن شاید بتوان حقایق تاریخ را کتمان کرد ولی نمی­‌توان از آیات روشنگر وحی چشم­‌پوشی کرد و برای افرادی همچون معاویه قداستی دست و پا کرد. ثانیاً بیان زمان اسلام آوردن معاویه و پدران او و لقبی که از پیامبر دریافت کردند نه تنها مایه مباحات او نیست بلکه باعث سرشکستگی او و دودمان بنی امیه خواهد بود. ثالثاً قبل از اینکه آیه‌ای را به عنوان فضیلت برای کسی بتراشیم ابتدا نگاهی به مفاد آیه انداخته و یا لااقل نظر علمای سلف خود را تورقی کرده تا متهم به دفاع کورکورانه نشده و مورد تمسخر آیندگان قرار نگیریم.

در پایان به برخی از کارهای ناشایست معاویه که منابع معتبر تاریخی اهل سنت در کارنامه عملی او ثبت و گواهی بر آن داده­‌اند اشاره شده تا قیاس فوق کامل شود. همچنین اعترافات بزرگان عامه نیز به کارهای ناپسند او ضمیمه می‌­گردد تا باشد که روشنگری برای جویندگان حقیقت باشد.

اوصاف ناشایست معاویه از مصادر اهل سنت

  1. معاویه و یارانش؛ گروه ستمگر. پیامبر به عمار فرمودند: گروه ستمگر تو را در صفین می‌کشند.[۳۰]
  2. نسب و پدر معاویه. معاویه از جهت فرزندی به چهار نفر منسوب بود.[۳۱]
  3. پیامبر معاویه را نفرین کردند. پیامبر در مورد معاویه فرمودند: خداوند شکمش را سیر نسازد.[۳۲]
  4. پیامبر معاویه را لعنت کردند. پیامبر پیوسته معاویه را لعنت می‌کرد و می‌فرمود: آزاد شده فرزند آزاد شده و ملعون زاده ملعون.[۳۳]
  5. معاویه به علی بن ابی طالب دشنام می‌داد.[۳۴]
  6.  معاویه قاتل مسلمانان. صاحب كتاب «الهاويه» روايت كرده است كه معاويه چهل هزار تن از مهاجران و انصار و فرزندان آنها را به قتل رساند. پيامبر فرمودند: «هر كس در كشتن مسلمانى يارى كند، هر چند به كلمه‌اى، در قيامت به گونه‌اى با خداوند ديدار مى‌نمايد كه بر پيشانيش نوشته‌اند: از رحمت خدا نااميد است.[۳۵]

نظرات برخی اندیشمندان عامه درباره معاویه

  1. ابن تیمیه می‌گوید: در فضائل معاویه احادیث فراوان و کتاب‌های مستقل نوشته شده است که اهل حدیث، هیچ یک از آنها را صحیح نمی‌­دانند.[۳۶]
  2. شوکانی نیز می­‌گوید: در فضیلت معاویه، هیچ حدیث صحیحی وجود ندارد.[۳۷]
  3. سیوطی نیز می­‌گوید: در فضیلت معاویه هیچ حدیث صحیحی وجود ندارد.[۳۸]
  4. ابن حجر عسقلانی می­‌گوید: معاویه در ماه‌های پایانی عمر پیامبر گرامی، مسلمان شد و هیچ گاه کاتب وحی نبود ، تنها چند نامه ای از طرف پیامبر، به سران قبائل نوشت، چنان که ابن حجر عسقلانی به نقل از مدائنی می‌آورد: زید بن ثابت کاتب وحی بود و معاویه، چند نامه بین پیامبر و بین عرب می‌نوشت.[۳۹]
  5. طبرى در تاریخش چنین مى‏‌نویسد: پیامبر ابوسفیان را که بر الاغى سوار بود و معاویه دهانه آن را مى‌‌کشید و پسرش یزید، آن را مى‌‏راند، دید و فرمود: «خدا دهانه ‏کش و سوار و ستوران را لعنت کند.[۴۰] یا در جای دیگر می­‌نویسد: از این راه مردى از امتم در مى‌ رسد که در رستاخیز در حالى که دینى جز آئینم دارد برانگیخته مى‏ شود.» و معاویه در رسید.[۴۱] معاویه در تابوتى از آتش در پائین ‏ترین طبقه دوزخ است و از آنجا داد مى‌ زند: اى خداى پر مهر! اى خداى نعمت بخش! اینک بدادم برس که قبلا سرپیچى نمودم و از تبهکاران بودم.[۴۲]

[۱]- «بالحق أنزلناه وبالحق نزل» اسراء/ ۱۰۵.

[۲]- «هدی للناس وبیّناتٍ من الهدی والفرقان» بقره/ ۱۸۵.

[۳]- توبه: ۱۰۰.

[۴]- توبه: ۲۶.

[۵]- بقره: ۸۵ .

[۶]- مائده: ۵۴ .

[۷]- توبه: ۱۰۱؛ فتح: ۴ تا ۶ . کمترسوره‌ای از قرآن نیست که ذکری از منافقین در آن نباشد حتی سوره توبه فاضحه نامیده شده. برای مثال به این سوره ها مراجعه کنید: سوره احزاب، نساء، انفال، حشر، منافقین، بقره، آل عمران، مجادله. حتی بعضی محققین آمار این آیات را به عُشر قرآن رسانده‌اند. علی سالم مصری، ابراهیم، نفاق و منافقون.

[۸]- ر.ک به صفحه ۲۲۲.

[۹]- انفال: ۱۵، ۱۶، ۴۱، ۴۲، تا ۶۰ ؛ آل عمران: ۱۵۴، ۱۵۵، ۱۵۳؛ احزاب: ۱۲، ۱۳؛ توبه: ۷۹، ۸۰، ۳۸، ۳۹، ۴۲، ۸۱، ۹۰، ۷۴، ۹۴، ۲۵، ۲۷؛ سجده: ۲۸، ۲۹. همچنین ر.ک به کتاب غزوه تبوک، علامه محمدرضا جعفری، بنیاد فرهنگ جعفریA.

[۱۰]- آل عمران: ۱۵۲.

[۱۱]- توبه: ۷۵، ۷۶.

[۱۲]- حجرات: ۹.

[۱۳]- بقره: ۴۲؛ نمل: ۱۴.

[۱۴]- حجر: ۲۴؛ جمعه: ۱۱؛ نساء: ۱۴۲.

[۱۵]- حجرات: ۶ .

[۱۶]- احزاب: ۱۲.

[۱۷]- توبه: ۴۵، ۴۷.

[۱۸]- حجرات: ۱۴؛ صف: ۳.

[۱۹]- احزاب: ۵۷؛ توبه: ۵۸ .

[۲۰]- جعفری، محمدرضا، غزوه تبوک در پرتو قرآن، ص ۲۱.

[۲۱]- از آنجا که بر خلاف منافقان ظاهری (جریان عبدالله بن ابی) آیه شریفه خطاب به پیامبر می­گوید  تو آنها را نمی­شناسی پی می­بریم که این گروه از منافقان غیر از منافقان معمولی بوده­اند. برای مطالعات بیشتر ر.ک به کتاب «الذین فی قلوبهم مرض» دکتر عبدالباقی قرنه الجزائری.

[۲۲]- وی در فتح مکه، یعنی دو سال و چند ماه قبل از رحلت رسول خدا به اسلام گروید.

[۲۳]- حجرات: ۱۴.

[۲۴]- برگرفته از جعفری، محمدرضا، غزوه تبوک در پرتو قرآن، ص ۲۹.

[۲۵]- ینابیع القربی ج۲مودة ۱۵، ینابیع المودة ج۲باب ۵۶حدیث ۷۸۹ص۲۷۵؛ تاریخ دمشق ابن عساکر بخش امام امیرالمومنین ج۱ص۱۴۵ شماره ۱۷۹ به نقل از جابر بن عبدالله – مناقب ابن مغازلی ص۲۹۷ شماره ۳۴۰ – فرائد السمطین ج۱ص۵۱ شماره ۱۶ – کفایة الطالب ص۱۷۹.

[۲۶]- مناقب أبی حنیفة، ج ۲، ص ۳۴۴ و ج ۱، ص ۳۴۲؛ الاعتقاد والهدایة، ص ۲۴۸؛ الفرق بین الفِرق، ص ۳۰۹؛ فیض القدیر، ج ۶، ص ۳۶۶؛ التذکرة، قرطبی، ج ۲، ص ۴۲۲، ح ۱۷۸۹؛ نصب الرایة، ج ۴، ص ۶۹؛ شرح صحیح مسلم، نووی، ج ۱۸، ص ۲۲۸؛ سیر أعلام النبلاء، ج ۸، ص ۲۱۰، الرقم ۳۷؛ فتح الباری، ج ۱۳، ص ۶۷، ح ۷۱۱۰.

[۲۷]- ابن ابی شیبه، المصنَّف فی الاحادیث و الآثار، ج۸، ص۵۵۲-۵۵۳؛ شامی، محمد بن یوسف، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیرالعباد، ج۵، ص۳۲۹؛ یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۶۲؛ فضل بن حسن طبرسی، اعلام الوری باعلام الهدی، قم ۱۴۱۷، ج۱، ص۳۸۶

[۲۸]- واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۳، ص۹۰۰-۹۰۱؛ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۶۵؛ نویری، احمد بن عبدالوهاب، نهایةالارب فی فنون الادب، ج۱۷، ص۳۲۸.

[۲۹]- واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۳، ص۹۰۹-۹۱۰؛ ابن هشام حمیری، عبدالملک، السیرة النبویة، ج۴، ص۸۹۴؛ یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۶۲.

[۳۰]- الاصابة، ج۲ ص۵۱۲ _ تهذیب التهذیب، ج۷ ص۴۰۹؛ شرح نهج البلاغه، ج۳ ص۲۷۲ _ مروج الذهب، ج۲ ص۳۸۱.

[۳۱]- ربیع الأبرار زمخشری_ شرح نهج البلاغه ج۱ ص۱۱۱؛ تذکرة الخواص، ص۱۱۶.

[۳۲]- صحیح مسلم، ج۴ ص۱۹۴.

[۳۳]- شرح نهج البلاغه، ج۲ ص۱۰۲ _ عسقلانی، ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۵ ص۱۱۰.

[۳۴]- اسدالغابة، ج۱ ص۱۳۴ _ الإصابة، ج۱ ص۷۷ _ الکامل، ج۳ ص۲۰۳.

[۳۵]- سنن ابن ماجه، ج ۲، ص ۸۷۲.

[۳۶]- منهاج السنه ج ۷ ص ۳۷۱.

[۳۷]- الفوائد المجموعه ج ۱ ص ۴۰۷.

[۳۸]- اللالی المصنوعه ج ۱ ص ۳۸۸.

[۳۹]- الاصابه ج ۳ ص ۴۳۴.

[۴۰]- تاریخ طبری ج ۱۰ ص ۵۸.

[۴۱]- همان، ج ۱۰ ص ۵۸

[۴۲]- تاریخ طبری ج ۱۰ ص ۵۸ _ لسان المیزان ج ۱ ص ۲۰۲.

منبع: https://b2n.ir/z90081

ثبت دیدگاه شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*
*

شانزده − 1 =