حضرت آیت الله مکارم شیرازی؛
سیره عقلانی حضرت زهرا (س) درسی برای همه انسانهای آزاده است
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، به مناسبت ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) یادداشتی حاوی دیدگاه این مرجع تقلید در موضوع عقلانیت فاطمی بازنشر کرده است که عینا تقدیم مخاطبان ارجمند میگردد.
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، به مناسبت ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) یادداشتی حاوی دیدگاه این مرجع تقلید در موضوع عقلانیت فاطمی بازنشر کرده است که عینا تقدیم مخاطبان ارجمند میگردد: «از مسائلی که در هر زمان و علی الخصوص در زمان کنونی باید بر آن تکیه کرد مسألهی عقلانیت در اسلام است. اهمیت این مسأله وقتی آشکار میشود که بدانیم بسیاری از ادیان توحیدی، از عقلانیت فاصله گرفتهاند. لذا وقتی به مسیحیت میگوییم تثلیث[1] با توحید نمیسازد میگوید: این کار عقل نیست و میگویند مذهب عقلانی نیست بلکه کار دل است.[2]
همچنین وقتی به متصوفه[3] میگوییم که وحدت وجود[4] صحیح نیست و اگر چنین باشد دیگر خالق و مخلوق و رازق و مرزوقی نیست و لازمهی آن این است که خداوند در روز قیامت خودش را عقاب کند و خودش را در بهشت ببرد، آنها در جواب میگویند: این مسأله کار عشق است نه عقل.[5]
متأسفانه جمعی از مسلمین هم به سبب دور ماندن از مکتب اهل بیت علیهم السلام معتقد به جبر[6] شدهاند. وقتی میگوییم این کار با عدالت خداوند سازگار نیست زیرا من مجبورم گناه کنم و بعد خدا هم مرا عذاب میکند. آنها در جواب میگویند: مذهب با عقل جدا است.[7]
و یا اشاعره[8] میگویند: احکام تابع مصالح و مفاسد نیست و توجه ندارند که در این صورت ترجیح بلا مرجح میشود زیرا چرا این واجب شده است و آن حرام؟[9]
این گونه انحرافات فکری و عقیدتی در حالی است که معارف ناب شیعی به برکت اهل بیت علیهم السلام بر محور عقلانیت استوار است. و از آنجا که قریب به هفتاد آیه مربوط به عقل میباشد، لذا در کتب حدیثی شیعه نیز احادیث عقل و جهل مطرح شده است و احادیث بسیاری در این زمینه وارد شده است.[10]
بی شک امروزه چیزی که به انسان جاذبیت میدهد مسألهی پیروی از عقل است. به ویژه آن که دین بر اساس عقلانیت است و اگر عقلانیت از دین جدا شود، دین جزء خرافات میشود. اینگونه است که پیروان اهل بیت علیهم السلام پیرو عقل هستند.[11]
لذا از ابن عباس نقل شده است که منظور از آیه «فَاسْئَلُوا اهْلَ الذِّکْرِ؛[12] از آگاهان بپرسید… هُوَ مُحَمَدٌ و عَلى وَ فاطِمَهُ وَالحَسَنُ و الحُسَیْنُ علیهم السلام هُمْ، اهْلُ الذِکْرِ وَ الْعِلْمِ وَالْعَقْلِ وَالبَیانِ، وَ هُمْ اهْلُ بَیْتِ النُبُوَّهِ … آنها محمد و على و فاطمه و حسن و حسین علیهما السلاماند آنها اهل ذکر و علم و عقل و بیانند و آنها اهل بیت نبوتاند.»[13]،[14]
از این رو بزرگترین سرمایهای که به تشیع قدرت و قوت میدهد تا در برابر هجمهها و موانع بایستد عقلانیت شیعه است؛ بنابراین با طرح منطق عقلانی شیعه به ویژه سیرهی عقلانی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در برابر انحرافات، میتوانیم به اصول و مبانی دفاع عقلانی آن حضرت از دین رهنمون شویم و از سوی دیگر همگان را به سوی آن آموزههای بیبدیل جذب کنیم.[15]
توحید گرایی و نفی باطل؛ تبلور عقلانیت فاطمی
بدیهی است توحید پایه اصلى دین است و در همه چیز نقش اساسى دارد؛ خداوند یکى است، دعوت انبیاء به سوى یک چیز بوده است، در روز رستاخیز همه انسانها در یک روز مبعوث مىشوند، کعبه و قبله همه مسلمانان یک نقطه است، قرآنِ تمام مسلمانان یکى است؛ خلاصه این که، توحید اصل اساسى است که در تمام اصول و فروع دین ما جریان دارد. بدین جهت، توحید تنها یک اصل از اصول دین نیست، بلکه در تمام اصول و فروع دین جریان دارد. توحید همچون نخ تسبیح است که تمام دانههاى تسبیح را به هم متّصل مىکند، به گونهاى که اگر توحید نباشد دین تحقّق نمىیابد. همان گونه که اگر نخ نباشد تسبیح شکل نمىگیرد.[16]
از سوی دیگر اسلام نه تنها پایه مسائل فکرى و عقیدهاى را بر اساس «توحید و وحدت» گذارده، بلکه در مسائل اجتماعى و سیاسى و اقتصادى نیز اصل «توحید و وحدت» زیر بناى اجتماع اسلامى را تشکیل مىدهد.[17]
این چنین است که خطبه تاریخى بانوى اسلام فاطمه زهرا علیها السلام هنگامی که مىدید تجاوز آشکار، توأم با نادیده گرفتن بسیارى از احکام اسلام، جامعه اسلامى را گرفتار یک انحراف شدید از تعالیم اسلام و سنّت پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم و گرایش به برنامههاى جاهلى مىکند، و از سوى دیگر مقدمهاى است براى خانه نشین کردن امیرمؤمنان على علیه السلام،[18] لذا با بیان پیچیدهترین مسائل مربوط به «توحید»[19] تحلیلی فشرده و عمیق پیرامون مسأله توحید و صفات پروردگار و اسماى حسنى و هدف آفرینش بیان نمود.[20]
بیان این مسأله که روح توحید همان اخلاص است، و پاک کردن روح از غیر خدا، و دل دادن در گرو محبّت او و سر نهادن بر فرمانش، و خلاصه هر چه در مخالفت با اوست بدست فراموشى سپردن و هر چه غیر اوست به طاق نسیان زدن، همچنین تبیین این امر که در حقیقت، توحید در سرشت آدمیان از آغاز نهفته است، و این نور الهى در اعماق جان همه انسانها مىدرخشد، و هر کس در باطن خویش فریاد «الله اکبر» را مىشنود به هنگام وزش طوفانهاى سخت زندگى و پاره شدن پردههاى غفلت و بىخبرى از هر زمان آشکارتر مىدرخشد، و هر کس را بىاختیار به سوى خود جذب مىکند و «لا اله الا هو» مىگوید.[21]
همچنین آن حضرت در فرازی میفرماید: «وَ اشْهَدُ انْ لا الهَ الَّا اللهُ وَحْدَهُ لا شریکَ لَهُ، کَلِمَهً جَعَلَ الْاخْلاصَ تَأْویلَها؛[22] من شهادت مىدهم که معبودى جز خداوند یکتا نیست؛ بىمثال است؛ و شریک و مانند ندارد. این سخنى است که روح آن اخلاص است»[23]
از تأویل توحید به اخلاص در تعالیم آن حضرت میتوان دریافت مسأله امامت در کلمه توحید درج است چرا که توحید شاخههایى دارد که یکى از شاخههایش توحید در حاکمیت و ولایت و رهبرى است، و مىدانیم امامان ولایت و رهبرى خود را از سوى خدا مىگیرند، نه اینکه از خود استقلالى داشته باشند.[24]
آن حضرت به این مسأله اشاره میکند که آنچه پیامبر صلّى الله علیه وآله بعد از خود در میان امت به یادگار گذارده، کتاب الله ناطق، و قرآن صادق، و نور آشکار و روشنایى پر فروغ است.[25]
همان فرشته نجاتى که با منطق فصیحش دلایل توحید را آشکار ساخته، و مبانى عقیدتى را با براهین روشنش استحکام بخشیده و برنامههاى عملى را که در مسیر تکامل انسانیّت مورد نیاز اوست تبیین کرده و «مُجاز» را از «ممنوع»، «نیک» را از «بد»، و «حق» را از «باطل» مشخص نموده است.[26]
لذا عقلانیت توحیدی آن حضرت نشان میدهد حقیقت فطرت توحید نمىتواند از بقیه اصول اعتقادى جدا باشد، چرا که چنین خداوند حکیمى بندگان را عبث نیافریده، مسلّماً تکالیف و برنامههایى براى تکامل آنها قرار داده که باید به وسیله رسولانش ابلاغ گردد، و به وسیله جانشینان آن رسول حفظ شود، و از طریق ولایت و تأسیس حکومت الهى اجرا گردد، و نتائج آن در جهان دیگر ظاهر شود.[27]
عدالت طلبی در سیرهی فاطمی؛ شکوه عقلانیت دینی
بیتردید فروع دین همواره پرتوى از اصول دین است، لذا پرتو عدالت پروردگار در جامعه بشرى فوق العاده مؤثّر است، و مهمترین پایه جامعه انسانى را عدالت اجتماعى تشکیل مىدهد، انتخاب اصل عدالت به عنوان یک اصل از اصول دین، رمزى است به احیاى عدل در جوامع بشرى و مبارزه با هر گونه ظلم و ستم.[28]
از این رو عدالت طلبی از بدیهىترین اصول اخلاقى اجتماعى است که بدون وفاى به عهد و پیمان در جوامع انسانى پیاده نمىشود، در این میان پیمان شکنان در صف ظالمان و جبارانند و هر انسانى با فطرت خدادادی خویش چنین افرادى را ملامت و سرزنش و تحقیر مىکند و این نشان مىدهد که لزوم وفاى به عهد یک امر فطرى است.[29]
گفتنی است عدالت به معنای «قرار گرفتن هر چیز در جاى خویش» است،[30] این معنى از عدالت در تمام عالم آفرینش، در منظومهها، در درون اتم، در ساختمان وجود انسان، و همه گیاهان و جانداران حکم فرماست.[31]
معنى دیگر عدالت «مراعات حقوق افراد» است، و نقطه مقابل آن «ظلم» یعنى حق دیگرى را گرفتن و به خود اختصاص دادن، یا حق کسى را گرفتن و به دیگرى دادن، یا تبعیض قائل شدن، به این ترتیب که به بعضى حقوقشان را بدهند و به بعضى ندهند.[32]
نقطه مقابل عدالت ظلم قرار دارد که شخص یا کار یا چیزى را در موقعیتى که شایسته آن نیست قرار دهند.[33]
در این میان بانوى اسلام فاطمه زهرا سلام الله علیها براى پیشرفت اسلام و اجراى حق و عدالت بزرگترین فداکارى را به منصۀ ظهور رساند و با ایمانى محکم و تفکرى عالى در راستای عدالت طلبی تلاش نمود.[34]
به ویژه آن که بدانیم این رویکرد حضرت فاطمه سلام الله علیها در حالی اتحاذ شد که گردهمایى سقیفه هیچ گونه مشروعیّتى نداشت: نه مشروعیت دینى و نه مشروعیت نظامهاى معمول سیاسى دنیا، زیرا معیار، انتخاب اصلح نبود؛ لذا مطلقا سخنى از وصایاى پیامبر صلّى اللّه علیه وآله وسلّم در امر خلافت به میان نیامد با اینکه همه مىدانستند پیامبر صلّى اللّه علیه وآله وسلّم طبق روایت معروف، فرموده بود: «إنّی تارک فیکم الثّقلین: کتاب اللّه و عترتی، ما إن تمسّکتم بهما لن تضلّوا بعدی أبدا؛[35] من دو چیز گرانمایه را در میان شما به یادگار مىگذارم که اگر به آنها چنگ زنید هرگز گمراه نخواهید شد: کتاب خدا و خاندانم را».[36]
پیامبر صلّى اللّه علیه وآله وسلّم نه یک بار، بلکه چندین بار و در موارد مختلف آن را بیان کرد و فرمود، قبل از هر چیز به سراغ قرآن و اهلبیت علیهم السّلام بروند و تمایلات خویش را بر سرنوشت مسلمانان حاکم نکنند؟ هم چنین حدیث شریف «غدیر» که به طور متواتر از پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه وآله وسلّم نقل شده، هشدارى جدی به صاحبان حکومت شورایی بود.[37]
از آنجا که عدل الهى بدون اتمام حجّت کافى، پیاده نمىشود، به همین دلیل، خداوند از طریق رسول ظاهر، که سلسله انبیا و اولیا هستند و رسول باطن، که عقل و خرد آدمى است حقّ و باطل را تبیین فرموده تا هیچ کس به عذر جهل و نادانى براى تبرئه خویش در برابر خلاف کارىها متوسّل نشود.[38]
از این جهت آن حضرت در خطبهی فدکیه در بیان فلسفه احکام ضمن عبارات کوتاهى بر ضرورت تحقق عدالت تأکید کرده و میفرماید: عدالت اجتماعى موج کینهها را از دل مىشوید، و به نابسامانىها، سامان مىبخشد.[39] همچنین خداوند از طریق قبول رهبرى پیشوایان معصوم، به مسلمانان[40] نظام اجتماعى سالم مىدهد و در خط تولید، و دور از هر گونه نفاق و پراکندگى، به حرکت در مىآورد.[41]
از سوی دیگر بانوى اسلام علیها السلام بار دیگر به مسأله مسئولیت مسلمانان در برابر اسلام و قرآن، ضرورت اهتمام عدالت فردی را به غاصب خلافت امیرالمؤمنین علی علیه السلام گوشزد میکند، و آنها را به تقوا دعوت مىکند؛ مخصوصاً روى مسأله عاقبت و پایان کار تکیه کرده، و بر این اصل اصرار میورزد که: مراقب باشید و کارى کنید که مسلمان از دنیا بروید! قلب و جان خود را به نور علم و دانش روشن سازید که فقط آگاهان احساس مسئولیت مىکنند و از خدا مىترسند و در خط تقوا گام بر مىدارند.[42]
زندگی محوری در سایهی دفاع از حریم ولایت و امامت
همه مفسران شیعه در این زمینه اتفاق نظر دارند که رهبرى مادى و معنوى جامعه اسلامى، در تمام شؤون زندگى از طرف خداوند و پیامبر صلّى اللّه علیه وآله وسلّم به امامان معصوم علیهم السلام سپرده شده است، و غیر آنها را شامل نمىشود.[43] و البته کسانى که از طرف آنها به مقامى منصوب شوند و پستى را در جامعه اسلامى به عهده بگیرند، با شروط معینى اطاعت آنها لازم است نه به خاطر این که اولى الامرند، بلکه به خاطر این که نمایندگان اولى الامر مىباشند.[44]
لذا ولایت پذیری و ارتباط با ائمه علیهم السلام تنها از طریق ایمان خالص به خداوند و پیروى از مکتب آنها است و به این طریق ثابت مىشود که پیوند واقعى پیوند مکتبى است چه کسانى که در زمان آن انوار الهی زندگى داشته و پیروى کردند و چه کسانى که بعد از حیات ظاهری امامان معصومین علیهم السلام به مکتب و برنامههای اهل بیت علیهم السلام وفادارى نشان دادند.[45] تا از طریق پیوند با ولایت، اعمال انسانها از مسیر صحیح هدایت گردد و همانند مریضى باشد که زیر نظر طبیب آگاه معالجه مىشود.[46]
داستان غم انگیز فدک که تاریخ اسلام را در برگرفته، به خوبى نشان مىدهد که توطئه بزرگى براى کنار زدن اهلبیت پیامبر صلوات الله علیهم اجمعین از متن حکومت و خلافت اسلامى و نادیده گرفتن مقام ولایت و امامت در جریان بود، توطئهاى حساب شده و در تمام ابعاد.[47] لذا دغدغه اصلی حضرت زهرا سلام الله علیها دفاع از ولایت بود؛ سیرهی اجتماعی آن حضرت در دفاع از حریم ولایت نیز موید این مدعاست، که اگر مسلمانان خواهان هدایت هستند، باید به ولایت حضرت على علیه السلام تمسک جویند.[48]
در این بین اخلاق على، رفتار على، گفتار على، خطبههاى پر سوز و گداز على علیه السلام، نامههاى مشحون از معارف بلند على، کلمات قصار سراسر حکمت آمیز على، تاریخ زندگانى سراسر عبرت آموز على، آداب معاشرت پرجاذبه على، مدیریّت قوى و نیرومند على، نحوه برخورد مهربانانه و خوب على با افراد و اقوام و شخصیّتهاى[49] داخلى و خارجى، ارشاد و هدایت پرسوز و گداز على و بویژه زندگى ساده على باید الگو و اسوه همه مسلمانان باشد.[50]
رویکرد علانی آن حضرت در دفاع از ولایت و امامت نشان داد که زنان و مردان دوش به دوش یکدیگر در سایهی ولایت علوی در مسیر زندگى به سوى خدا، و به سوى ارزشهاى انسانى گام بر مىدارند، در صورتى که از شرایط یکسانى در این مسیر برخوردارند.[51]
دفاع از دین؛ شکوه عقلانیت در فقه فاطمی
انبیا و اولیاى الهى در طول تاریخ براى پیشبرد اهداف مقدّس خویش، درصدد تشکیل حکومت برآمدند؛ چرا که بدون شک با تشکیل حکومت، بهتر مىتوان مردم را به سوى ارزشهاى معنوى و انسانى سوق داد و در راه بسط عدالت اجتماعى کوشید و فرامین الهى را به صورت ضابطهمند اجرا کرد و به برقرارى عدل و دفع ظلم و شرک و بیدادگرى کمک نمود.[52]
همچنین بسیارى از احکام الهى است که بدون تشکیل حکومت نمىتوان آنها را اجرا کرد و یا لااقل به طور مطلوب تحقّق نمىیابد.[53]
از این رو، پیامبران پیشین تا آنجا که شرایط اجازه مىداد، درصدد تشکیل حکومت دینى بودند و پیامبر بزرگ اسلام صلّى الله علیه وآله وسلّم نیز در نخستین فرصت، اقدام به تشکیل حکومت اسلامى در مدینه کرد و خود شخصاً رهبرى این حکومت را به عهده گرفت.[54]
آن حضرت براى ادامه خطّ حاکمیّت صالحان به فرمان الهى در روز عید غدیر خم، على علیه السلام را به جانشینى خود و امامت مردم پس از خویش منصوب کرد. از این رو، در روایات ما، از ولایت و رهبرى، به عظمت یاد شده است، از جمله در روایت معروف امام باقر علیه السلام مىخوانیم: «بُنِیَ الْإِسْلامُ عَلَى خَمْسَهِ أَشْیاءَ: عَلَى الصَّلاهِ وَ الزَّکاهِ وَ الحَجِّ وَ الصَّوْمِ وَالْوِلایَهِ؛ اسلام بر پنج اصل اساسى بنیان نهاده شده است: بر نماز، زکات، حج، روزه و ولایت».[55]
آنگاه در پاسخ به این سؤال که از این پنج اصل کدام یک برتر است، مىفرماید: «أَلْوِلایَهُ أَفْضَلُ، لِأَنَّها مِفْتاحُهُنَّ، وَ الْوالِی هُوَ الدَّلِیلُ عَلَیْهِنَ؛ ولایت از همه چیز برتر است؛ چرا که ولایت (و تشکیل حکومت اسلامى) کلید بقیّه است و والى (امام) راهنماى مردم نسبت به آن چهار امر مهم مىباشد».[56]،[57]
متأسّفانه پس از رسول خدا صلّى الله علیه وآله وسلّم رهبرى امّت اسلامى در جایگاه اصلى خویش قرار نگرفت و امیرمؤمنان على علیه السلام را از خلافت دور نگه داشتند؛[58] لذا حضرت فاطمه سلام الله علیها اساس دین و اسلام و قرآن را در خطر دید؛ از این رو دفاع همه جانبهی حضرت فاطمه سلام الله علیها از حریم ولایت درست در راستاى همین هدف بود، چرا که اساس اسلام به خطر افتاد.[59] از این جهت آزادگى و شجاعت و دفاع از دین و ارزشهاى اسلامى با نام حضرت فاطمه سلام الله علیها عجین شده است.[60]
بنابراین دفاع آن حضرت از حریم قدس علوى و حمایتش از امیرمؤمنان على علیه السلام در دوران پر درد و رنج پس از رحلت پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم در واقع حمایت همه جانبه از دین مبین اسلام است که بر کسى پوشیده نیست.[61]
بر این اساس دفاع از دین و ولایتمداری حضرت زهرا سلام الله علیها به عینه قابل مشاهده است؛ به عنوان نمونه در خطبهی فدکیه میخوانیم: «وَیْحَهُمْ انّى زَعْزَعُوها عَنْ رَواسِی الرِّسالَهِ وَ قَواعِدِ النُّبُوَّهِ وَ الدَّلالَهِ، وَ مَهْبِطِ الرُّوحِ الْامِینَ وَ المطّلعِینِ بِامُورِ الدُّنْیا وَ الدِّین؛ واى بر آنها، چگونه خلافت را از کوههاى محکم رسالت، و شالودههاى متین نبوّت و رهبرى، و جایگاه نزول وحى و جبرئیل امین، و آگاهان در امر دنیا و دین، کنار زدند؟».[62]
سخن آخر: «سیره فاطمی»؛ الگوی متعالی در عقلانیت دینی
سیرهی عقلانی حضرت زهرا سلام الله علیها الگو و درسى است بزرگ براى همه انسانهاى آزاده و با هدف و همه ایثارگران و فداکاران تاریخ بشر؛ آن حضرت همچون شمعى مىسوخت تا اطراف خود را روشن سازد و گمراهان را نجات دهد و مدافع حق و عدالت باشد.[63]
درود و تحیّات بىحد بر حضرت فاطمه زهراء علیها السلام که با تلاش و صبر و قیام و قعودش مشعل دین را براى همیشه پر فروغ نگهداشته و پویندگان حقیقت را از چشمه آب حیات سیراب نمود.[64]
[1] کسانى است که معتقد به تثلیث (خدایان سهگانه) بودند، خداى پدر، و خداى پسر، و روح القدس! (تفسیر نمونه؛ ج 27؛ ص 441) موضوع تثلیث یکى از بدعتها و خرافات کلیساست و در اناجیل و کتب مقدّسه کنونى مسیحى نامى از آن به میان نیامده است؛ موضوع تثلیث از موضوع غلوّ درباره شخصیّت عیسى علیه السلام سرچشمه گرفته، تا آنجا که او را به مرحله الوهیّت رساندهاند و «واسطه» میان او و خداوند خالق جهان را که «روح القدس» باشد خدای سومى دانستند. (مسیحیت در دنیاى کنونى؛ ص 104).
[2] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛ درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛ 1391/03/10.
[3] کسانی که راهشان را از راه علم جدا مىکنند. اینان معتقدند که راه عقل راه منحرفى است که انسان را به حقیقت نمىرسانَد و پاى استدلالیان چوبین است، بلکه باید راهِ دل را پیمود و استدلالات را دور ریخت. (انوار هدایت، مجموعه مباحث اخلاقى؛ ص 607) و چون چراغ علم نزد آنها خاموش شد، ظلمات جهل مسلط گشت، و دچار اشتباهات گوناگون شدند. (تلبیس ابلیس، صفحه 173)، (جلوه حق بحثى پیرامون (صوفیگرى) در گذشته و حال؛ ص 22).
[4] اعتقاد به وحدت وجود به معناى وحدت موجود است که مجموعه موجودات عالم را یک چیز و خدا را عین آن مىدانند و به همین دلیل بت پرستى را نیز نوعى خداپرستى به حساب مىآورند، مشروط بر اینکه خدا را در همان بت محدود نکنند. (پیام امام امیر المومنین علیه السلام؛ ج 8؛ ص 134).
[5] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛ درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛ 1391/03/10.
[6] به اعتقاد جبریون انسان در اعمال و رفتار و گفتار خود هیچگونه اختیارى از خود ندارد، و حرکات اعضاى او درست همانند حرکات جبرى مهرههاى یک ماشین است. (پنجاه درس اصول عقائد براى جوانان؛ ص 116) آنان مىگویند: همه حوادث جهان، فقط با مشیّت خداوند رخ مىدهد. و این حوادث پیشاپیش در کتابى ثبت و ضبط بوده و دست انسان در آن بسته است. (دائرة المعارف فقه مقارن؛ ج 2؛ ص 175).
[7] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛ درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛ 1391/03/10.
[8] گروهی که پیروان ابوالحسن اشعرى (متوفاى سال 324 هجرى) هستند و به طور کلّى وجود هرگونه تأثیر و علّت و معلول را در عالم خلقت انکار کردهاند، و مىگویند: اگر آتش هم مىسوزاند این یک پندار است! و سوزاننده اصلى خدا است، امّا ارادهاش چنین تعلّق گرفته که وقتى آتش مثلًا به دست انسان تماس پیدا کرد خداوند مستقیماً سوختن را در دست او مىآفریند! و به این ترتیب جهان علّت و معلول را به کلّى منکر شده، و علّت همه چیز را مستقیماً و بدون واسطه خدا مىدانند. (پیام قرآن؛ ج 3؛ ص 369).
[9] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛ درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛ 1391/03/10.
[10] همان.
[11] همان.
[12] سوره نحل؛ آیه 43.
[13] احقاق الحق؛ ج 3؛ ص 482.
[14] پیام قرآن؛ ج 9؛ ص 111.
[15] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛ مدرسه علمیه امیرالمومنین علیه السلام؛ 1389/07/18.
[16] آیات ولایت در قرآن؛ ص 252.
[17] اسرار عقب ماندگى شرق؛ ص 44.
[18] زهرا سلام الله علیها برترین بانوى جهان؛ ص 140.
[19] همان؛ ص 142.
[20] همان؛ ص 149.
[21] همان؛ ص 155.
[22] همان؛ ص 151.
[23] همان؛ ص 152.
[24] تفسیر نمونه؛ ج 21؛ ص 45.
[25] زهرا سلام الله علیها برترین بانوى جهان؛ ص 167.
[26] همان؛ ص 169.
[27] پیام قرآن؛ ج 3؛ ص 151.
[28] پنجاه درس اصول عقائد براى جوانان؛ ص 81.
[29] اخلاق در قرآن؛ ج 3؛ ص 259.
[30] پنجاه درس اصول عقائد براى جوانان؛ ص 82.
[31] همان.
[32] همان؛ ص 83.
[33] تفسیر نمونه؛ ج 1؛ ص 442.
[34] ترجمه گویا و شرح فشردهاى بر نهج البلاغه؛ متن و ترجمه (ج 1)؛ ص 390.
[35] بحارالانوار؛ ج 2؛ ص 104.
[36] پیام قرآن؛ ج 9؛ ص 64.
[37] پیام امام امیرالمومنین علیه السلام؛ ج 3؛ ص 121.
[38] همان؛ ص 418.
[39] زهرا سلام الله علیها برترین بانوى جهان؛ ص 169.
[40] همان؛ ص 170.
[41] همان؛ ص 171.
[42] همان.
[43] برگزیده تفسیر نمونه؛ ج 1؛ ص 414.
[44] همان.
[45] تفسیر نمونه؛ ج 2؛ ص 607.
[46] مثالهاى زیباى قرآن؛ ج 1؛ ص 321.
[47] زهرا سلام الله علیها برترین بانوى جهان؛ ص 135.
[48] آیات ولایت در قرآن؛ ص 432.
[49] همان.
[50] همان.
[51] زهرا سلام الله علیها برترین بانوى جهان؛ ص 14.
[52] عاشورا ریشهها، انگیزهها، رویدادها، پیامدها؛ ص 247.
[53] همان.
[54] همان.
[55] همان؛ ص 248.
[56] کافى؛ ج 2؛ ص 18؛ باب دعائم الاسلام.
[57] عاشورا ریشهها، انگیزهها، رویدادها، پیامدها؛ ص 248.
[58] همان.
[59] اعتقاد ما؛ ص 104.
[60] عاشورا ریشهها، انگیزهها، رویدادها، پیامدها؛ ص 56.
[61] زهرا سلام الله علیها برترین بانوى جهان؛ ص 50.
[62] همان؛ ص 224.
[63] همان؛ ص 213.
[64] شیوه همسرى در خانواده؛ ص 8.»
ثبت دیدگاه شما