• 1
  • 0
  • 583

امام باقر علیه السلام و مبارزه با غالیان و افراط گران – عبّاس جعفری فراهانی

این نوشتار ضمن اشارۀ کوتاهی به زندگانی حضرت امام محمد باقر علیه السلام (متولد اول رجب 57قمری)، شرایط سیاسی عصر حضرت، معرفی غالیان، عملکرد و رفتارهای علاة، و مبارزه حضرت علیه السلام را با غالیان باز گفته است.


– ولادت نورانی
ولادت حضرت امام محمد باقر(علیه السلام) را، نخسین روز ماه رجب سال 57 هجری و عده ای از مورّخین در سوّم ماه صفر سال 58 هجری گفته اند.
پدر بزرگوارش «امام علیّ بن حسین بن علیّ بن ابی‏ طالب علیهم السلام» معروف به سجّاد(علیه السلام) و مادرش «فاطمه» معروف به امّ عبدالله(دختر امام حسن مجتبی علیه السلام) است که امام صادق(علیه السلام) درباره ایشان فرمود: “فاطمه، صدّیقه ای است که در میان فرزندان حسن بن علیّ (علیه السلام) بی نظیر است”.
حضرت امام محمّد باقر(علیه السلام) که از سوی جدّ بزرگوارش پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) به «باقر العلوم» [شکافنده علوم و دانش‏ ها] ملقّب گردید.

2- شاهد حادثه کربلا
امام باقر(علیه السلام) بیش از سه سال از عمر خویش را در حالی که کودکی خردسال بود در عصر جدّش امام حسین(علیه السلام) گذراند و در آغاز زندگی خویش از نزدیک، حادثه خونین، اسفناک و تاریخی کربلا را شاهد بود.
یعقوبی نقل می کند که حضرت باقر(علیه السلام) فرمود: “هنگامی که جدّم حسین بن علیّ (علیه السلام) به شهادت رسید، من چهار ساله بودم و شهادت آن حضرت و آنچه که در آن روز بر ما گذشت را به یاد دارم… .”

3- امامت و رهبری جامعه
امام باقر(علیه السلام) در خلال امامت پدر بزرگوارش حضرت زین العابدین(علیه السلام)، از شاخسار رسالت و علوم و معارف نبوی(صلی الله علیه و آله) بهره ها برد و در دامن پاک خاندان وحی و امامت پرورش یافت تا در آینده، مسئولیت رهبری و هدایت جامعه اسلامی و بشری را به عهده گیرد.
جابر بن عبّدالله انصاری، صحابی گران قدر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) می گوید:” پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به من فرمود: تو آن قدر عمر می کنی تا یکی از فرزندان مرا از نسل حسین(علیه السلام) ملاقات خواهی کرد. او را «محمّد» می نامند، وی علم دین را کاملاً موشکافی می کند، هنگامی که او را دیدی سلام مرا به او برسان”.
دانشمندان هم عصر آن حضرت، سخنان شگفت انگیزی از علوم و دانش های امام(علیه السلام) را نقل کرده اند که در کتاب های حدیثی و تاریخی ضبط شده است.

4- اوضاع اجتماعی، سیاسی شیعه 
اوضاع سیاسی در دوران حضرت امام محمد باقر(علیه السلام) نیز بهتر از آنچه که در زمان آباء و اجداد طاهرینش(علیه السلام) و شیعیان آنها پیش آمد نبود. برخی از مسائل دوران امامت آن حضرت، مقارن با حکومت ظالمانه هشام بن عبدالملک اموی بود . او مانند دیکر خلفای اموی شدیداً به مقام و منزلت حضرت باقر(علیه السلام) در بین مسلمانان رشک برده، در راه تصرف حکومت و کنار زدن امام(علیه السلام)، از هیچ جنایتی خودداری نمی کرد. عظمت علمی و معنوی امام باقر(علیه السلام)، چنان گیرا و جذّاب بود که حتی خلفای اموی و دشمنان را به کرنش و تعظیم وا می داشت. البته به غیر از عراق، در مکه و مدینه نیز شیعیان اندکی وجود داشتند که تعداد آنها نسبت به شیعیان عراق کمتر بود و در میان اصحاب و یاران حضرت تعداد 497 نفر از آنها در رجال طوسی نام برده شده اند که رابطه شان با امام(علیه السلام) قوی بوده و در کتب اهل سنت، اشخاص بسیار زیادی نام برده می شوند که از حضرت حدیت نقل کرده اند ولی جزو اصحاب ایشان به حساب نمی آیند. تعداد شیعیان اگر چه زیاد بود ولی چنانچه گذشت ، به منظور جنبش و قیام عمومی( که بتوان به پیروزی رسید و بر اساس اسلام و مسلمین ضربه ای وارد نشود) نمی شد به آنان اکتفا کرد و اوضاع سیاسی و مصلحت اسلام هم(که تشخیص آن با امام معصوم و حجت خدا در روی زمین است)، اجازه چنین حرکتی را نمی داد.
از میان اصحاب خاص ایشان چند نفر بیش از دیگران شهرت دارند و مقدار زیادی از احادث شیعه در جوامع حدیث از طریق آنها نقل شده است که می توان از زرارة بن اعین ، بُرید بن معاویة، ابان بن تغلب، ابو بصیر، هشام بن سالم، محمّد بن مسلم، کُمیت اسدی، جابر بن یزید نام برد و بعضی از این افراد تا زمان امام صادق(علیه السلام) نیز زنده بودند و از آن حضرت نیز احادیث زیادی روایت کرده‏اند و وظایف مهمی را در عصر امام صادق(علیه السلام) انجام داده اند. مثلا محمّد بن مسلم می گوید: از امام باقر(علیه السلام) سی هزار حدیث و از امام صادق(علیه السلام) شانزده هزار حدیث سوال کردم و جواب آنها را برای من فرمودند.
امام صادق(علیه السلام) فرمود:”احادیث پدرم را کسی جز زرارة و ابو بصیر مرادی و محمّد بن مسلم و برید حفظ نکردند، اینها حافظان دین هستند و در دنیا و آخرت به سوی ما سبقت گرفته‏اند”.
دوران امامت آن حضرت مصادف با ادامه فشارهای خلفای ستمگر بنی امیه مانند: ولید بن عبدالملک، سلیمان بن عبدالملک، عمر بن عبدالعزیز، یزید بن عبدالملک و هشام بن عبدالملک بود که تاریخ، برخورد جنایت کارانه آنها را با اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) و شیعیان ضبط نموده است. در آن دوران، عراق به عنوان مرکز اصلی شیعیان بود و همین مسئله باعث وحشت دستگاه اموی شده بود و لذا حاکمان اموی سعی می کردند از نزدیک شدن مردم عراق با حضرت باقر(علیه السلام) جلوگیری کنند. به زعم آنها، مردم عراق شیفته محمّد بن علیّ(علیهما السلام) بودند و او را امام می دانستند و از تماس ها ممانعت می کردند. لکن در مراحل مختلف از جمله مراسم حج و غیره، مردم مسلمان و به خصوص شیعیان عراق با حضرت باقر(علیه السلام) تماس برقرار نموده و دستور می گرفتند و یا سوال ها و شبهات فقهی و غیره را با ایشان در میان می گذاشتند و پاسخ و راهنمائی می شنیدند.

5- پدیده غُلات
مشکل مهم در آن زمان، مسئله غُلات بود که تعداد آنها رو به فزونی گذاشته بود. آنان با سوء استفاده از روایات امام باقر(علیه السلام) و نسبت دادن احادیث جعلی به حضرت می کوشیدند از حیثیت شیعی برخوردار شوند و با کشاندن شیعیان به جمع خود به اغراض سیاسی شان جامه عمل بپوشانند، به خصوص زمانی که امام باقر(علیه السلام) در مدینه تشریف داشتند. اما حضرت آنها را طرد می کردند و دستور می دادند که اصحاب و دوست داران ایشان نیز آنها را طرد نمایند. مثلا یفرة بن سعید و بیان بن سمعان را که از رهبران غلات بودند توسط اصحاب امام باقر(علیه السلام) تکفیر شدند.

غلات، سعی می کردند با وانمود کردن اطاعت ظاهری از امام باقر(علیه السلام)، خود را از عمل به وظائف اسلامی معاف دانسته ولی امام(علیه السلام) مکرر به لزوم عمل صالح تاکید می فرمودند و سعی در خنثی نمودن اندیشه انحرافی غلات می کردند.
حضرت می فرمودند: “شیعیان ما اطاعت کنندگان خدا هستند”.
همچنین می فرمودند:”شیعیان ما اهل زهد و عبادت هستند، افرادی که شبانه روزی پنجاه و یک رکعت نماز بجای می آورند، شبها در حال عبادت و روزها، روزه دار و زکات اموال خود را می پردازند و به زیارت خانه خدا رفته و از محرّمات الهی اجتناب می کنند”.
مسئله دیگر قابل ذکر این است که امام باقرعلیه السلام نسبت به مردم عراق و میزان پایداری و اطاعت آنها در راه و اهداف عالیه اسلامی اعتماد نداشتند، گرچه آنها به شدت اظهار علاقه می کردند اما به دلائلی که بعضی از آنها به سوابق تاریخی مردم کوفه و رفتار آنها با امام علیّ، امام حسن و امام حسین(علیهما السلام) بر می گردد، امّا امام باقر(علیه السلام) اعتماد نداشتند و در جواب یکی از شیعیان که گفت: اصحاب و یاران ما(شما) در کوفه جمعیتی زیاد هستند و شما را اطاعت می کنند، فرمودند:” آنها به خون های خود بخیل تر هستند”.
با توجه به این مسائل (کمی یاران و انصار واقعی و خالص) حضرت باقر علیه السلام، مصلحت اسلام و حفظ آن را در رعایت تقیّه می دانستند و علی رغم فشاری که مردم عراق از حاکمان ستمگر و ظالم اموی متحمل می شدند قیام نفرمودند و این مسئله باعث شد که تعداد زیادی در امامت ایشان تردید کردند و لذا انشعاباتی در میان آنها رخ داد و عده ای به امامت برادرش زید معتقد شدند. ولی امام باقر(علیه السلام) همواره شیعیان را به صبر و بردباری در برابر مشکلات و مقاومت و خویشتن داری توصیه می فرمودند.
روایت مفصّلی در تحلیل اوضاع سیاسی شیعه و فشار خلفا از آغاز دعوت پیامبر(صلی الله علیه و آله)  تا زمان امام باقر(علیه السلام) از ایشان نقل شده است که به جهت روشن شدن دیدگاه حضرت علیه السلام خلاصه ای از آن را نقل می کنیم:
«ما اهل بیت(علیهم السلام) از ستم قریش و صف بندی آنان در برابرمان چه ها کشیدیم و دوستان و شیعیان ما نیز از دست مردم چه ها دیدند. رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به هنگام ارتحال از دنیا، اعلان کردند، که ما(ائمه) نسبت به مردم از خودشان اولی تریم، ولی قریش پشت به پشت کردند تا این امر را از معدن و محور آن خارج ساختند و حق ما را تصاحب کردند. حکومت در میان قریش دست به دست گردید تا اینکه دوباره به ما اهل بیت(علیهم السلام) بر گردانده شد، ولی مردم بیعت ما را شکستند و بر علیه ما تدارک جنگ دیدند، به طوری که امیرالمومنین علیّ بن ابی طالب(علیه السلام)، تا هنگامی که به شهادت رسید در فراز و نشیب حوادث قرار گرفته بود. سپس با فرزندش، حسن بن علیّ(علیه السلام) بیعت کردند ولی به او خیانت کردند… پس از آن با حسین بن علیِّ(علیه السلام) با بیست هزار نفر بیعت نمودند ولی به او نیز خیانت ورزیدند… و پس از آن نیر دائما مورد تحقیر و ستم قرار گرفتیم و مورد قتل و تهدید واقع شدیم، منکران حق دروغ گویان در سراسر کشور اسلامی به جعل حدیث پرداختند و می خواستند ما را در میان مردم منفور سازند که این سیاست پس از شهادت حسن(علیه السلام) دنبال شد. چه قدر دست و پای شیعیان را با اندک بهانه ای قطع کردند و کسانی که به دوستی ما معروف بودند راهی زندان ها شدند و اموالشان به غارت رفت تا حجّاج بن یوسف روی کار آمد. او با انواع شکنجه ها عرصه را بر پیروان ما تنگ کرد تا جائی که اگر کسی را زندیق و کافر می نامیدند بهتر از آن بود که او را شیعه علیّ امیر المومنین(علیه السلام) بنامند…».

6- امام باقر(علیه السلام) و برخوردهای سیاسی
در دوره امام باقر(علیه السلام) زمینه های انقراض امویان و روی کار آمدن عباسیان و پدیدار شدن مشاجرات سیاسی و بر سر حکومت مسلمین و نزاع های قومی هموار شده، به خصوص بعد از حادثه خونین کربلا که چهره ننگین بنی امیه را سیاه کرد و نفرت مردم از اعمال و کردار آنان زیاد شد و عده ای زیاد به سوی اهل بیت هدایت شدند و حقانیت آل علیّ(علیه السلام) بر آنها اشکار گردید. لکن مردم به جهات متعددی از جنگ و درگیری نظامی با حاکمان رو گردان شده و به تدریج به طرف معارف و علوم الهی گرایش پیدا کردند و توسط امام سجاد و امام باقر و امام صادق(علیهم السلام) به بهترین نحو هدایت شدند و هزاران حدیث از زبان آن بزرگوار در توضیح و تبیین معارف اسلامی و قرآنی و فقهی و تفسیری در دسترس مردم و دانشمندان قرار گرفت و لذا قیام با شمشیر در این زمان به علت شکست های سابق و خفقان فراوان و کمبود حماسه آفرینان ممکن نبود و نهایت تلاش امام باقر(علیه السلام)، صرف مبازره فرهنگی و تبیین و تدوین سنّت نبوی و اسلام ناب محمّدی (صلّی الله علیه و آله) شد و از آنجا که وجود امام باقر(علیه السلام) با آن هدایت ها و معنویات وجودی به ضرر حکومت بود و همواره بنی امیه از آل علیّ و اهل بیت پیامبر(علیهم السلام) خوف داشتند، درصدد اذیت و آزار حضرت بر می آمدند ولکن ائمه معصومین(علیهم السلام) هیچ گاه از اهمیت تکلیف شورش و انقلاب بر علیه ظلم و ستم اموی غافل نبودند و به طور غیر مستقیم قیام های حق طلبانه شیعه را رهبری می کردند، برای نمونه می توان از حرکت زید بن علیّ (برادر حضرت) نام برد. از امام باقر(علیه السلام) در روایاتی نقل شده است که قیام ایشان را تایید می کرده و فرمود:”خداوندا پشت مرا به زید محکم کن”.
جناب زید(رض) پس از قیام خونین در سال 120 یا 122هجری (بنا به اختلاف نظر مورّخین)، در زمان امامت امام جعفر صادق(علیه السلام) به شهادت رسید.
پیروان اهل بیت(علیهم السلام) و مکتب شیعه اثی عشری معتقدند، ائمه معصومین(علیهم السلام) پیشوایان راستین و حجت های خدا در زمین هستند و هر کدام از آن بزرگواران، در زمان خود، طبق شرایط و اوضاع و امکانات و مصلحت اسلام و مسلمین و امر خداوند، کاری را که به صلاح اسلام و حفظ آن باشد انجام دادند و اثر همه آنها این بود که دین اسلام و زحمات چندین ساله پیامبر گرامی اکرم(صلی الله علیه و آله) حفظ شده است و در آینده نیز خفظ خواهد شد.امروز پس از هزار و چندی سال اسلام در بین مردم مسلمان به عنوان دین جهانی، الگو و سرمشق انسان هاست و روز به روز بر پیروان آن افزوده خواهد شد تا روزی که به امر خدا مهدی موعود، حضرت بقیة الله الأعظم(عج) ظهور فرماید و انتقام تمام ظلم هایی که در حق ائمه(علیهم السلام) شده بگیرد و حکومت جهانی اسلامی را در سراسر گیتی به اجرا در آورد، ان شاء الله.

7- حدیثی عبرت‏ آموز
امام باقر(علیه السلام) خطاب به محمّد بن مسلم می فرماید:
“ای محمّد بن مسلم، هر شخص از این امّت، بدون امامی آشکار و عادل و منصوب از جانب خدا، بمیرد در حال کفر و نفاق مرده است. ای محمّد، سردمداران ظلم و ستم، پیروانشان از دین خدا منحرف شده و دیگران را به راه ضلالت می کشانند و کارهائی که انجام می دهند به خاکستری می‏ماند که در روز طوفانی، بادی شدید بر آن وزیده باشد و این جز گمراهی دور کننده از حق، چیزی دیگر نیست”.
————————————————————————————
یادآوری: در نگارش این مقاله کوتاه، از مباحث کتاب حیات فکری، سیاسی امامان شیعه، تألیف استاد رسول جعفریان استفاده شده است.

ثبت دیدگاه شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*
*

17 − چهارده =